کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توفال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
shims
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیمس، بیلچه، توفال، بیلچه زدن، هموار کردن
-
spall
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضربات، سنگ ریزه، خرده، توفال، ورقه ورقه کردن
-
clapboard
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کفپوش، توفال سقف، قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
-
shingled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم شده، توفال کوبی کردن، پوشاندن، موی سر را از ته زد ن
-
studding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مطالعه کردن، توفال کوبی، ارتفاع اتاق، مصالح ساختمانی از قبیل تیر وغیره
-
clapboards
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کفپوش، توفال سقف، قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
-
studdings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دانشجویان، توفال کوبی، ارتفاع اتاق، مصالح ساختمانی از قبیل تیر وغیره
-
لوح
دیکشنری عربی به فارسی
توفال , توفال کوبي کردن , اهن نبشي , تخته سنگ , لوح سنگ , ورقه سنگ , تورق , سنگ متورق , سنگ لوح , ذغال سنگ سخت وسنگي شرح وقايع (اعم از نوشته يا ننوشته) , فهرست نامزدهاي انتخاباتي , با لوح سنگ پوشاندن , واقعه اي را ثبت کردن , تعيين کردن , مقدر کردن
-
slats
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسلایدها، سراشیبی یا نمای بام، لوحه سنگ باریک، دنده ها، تخته باریک، توفالی، توفال، چوب مداد، میله پشت صندلی، کفل، میله میله، ضربه شدید، پرتاب شدن، زدن
-
slat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حلقه، سراشیبی یا نمای بام، لوحه سنگ باریک، دنده ها، تخته باریک، توفالی، توفال، چوب مداد، میله پشت صندلی، کفل، میله میله، ضربه شدید، پرتاب شدن، زدن
-
شظية
دیکشنری عربی به فارسی
برامدگي کوچک , توفال , اهن نبشي , خرد وقطعه قطعه کردن , تراشه کردن , تراشه , نوار يا تراشه ايکه براي بستن استخوان شکسته بکار ميرود , باريکه چوب , خرده شيشه , متلا شي شدن وکردن
-
شريحة
دیکشنری عربی به فارسی
تخته باريک , لوحه سنگ باريک , توفال , سراشيبي يا نماي بام , ميله , چوب مداد , ميله پشت صندلي , کفل , دنده ها , توفالي , باريک , ميله ميله , زدن , پرتاب شدن , شکافتن , ضربه شديد , برش , قاش , تکه , باريکه , گوه , سهم , قسمت , تيغه گوشت بري , قاش کردن ...
-
عمادشاهیان
لغتنامه دهخدا
عمادشاهیان . [ ع ِ ] (اِخ ) سلسله ای از سلاطین هند هستند که از سال 890 تا 980 هَ . ق . 1484 - 1572 م . در «بَرار» دکن حکومت کردند و تعداد آنان پنج تن بوده است : 1- عمادالملک فتح اﷲ از 890 تا 910 هَ . ق . 2- علاءالدین بن فتح اﷲ از 910 تا حدود 936 هَ ....
-
اسم مصدر
لغتنامه دهخدا
اسم مصدر. [ اِ م ِ م َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسم مصدر در عربی : ابن مالک در الفیة گوید : بفعله المصدر الحق فی العمل مضافاً او مجرداً او مع اَل ان کان فعل مع اَن او ما یحل محلّه و لاسم مصدر عمل .عبدالرحمن سیوطی در شرح بیت اخیر در «بهجةالمرضیة»...