کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توفال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
توفال
/tufāl/
معنی
تختههای باریک و نازک که به تیرهای سقف اتاق میکوبند و روی آن کاهگل و گچ میمالند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
batten, board, lath, plank
-
جستوجوی دقیق
-
توفال
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) تخته های نازک و باریکی که به سقف اتاق می کوبند و سپس روی آن را کاهگل و گچ می مالند.
-
توفال
لغتنامه دهخدا
توفال . (اِ) توبال . مس . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به توبال شود.
-
توفال
لغتنامه دهخدا
توفال . (اِ) چوبهای باریک و پهن که با میخهای آهنین کوچک آنها را بر روی تیرهای سقف اطاق بکوبند تا همه ٔ پوشش برابر و یکسان گردد و سپس آن را با گچ اندود کرده سفید کنند. (ناظم الاطباء).
-
توفال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tufāl تختههای باریک و نازک که به تیرهای سقف اتاق میکوبند و روی آن کاهگل و گچ میمالند.
-
توفال
دیکشنری فارسی به عربی
شريحة , شظية , لوح
-
توفال
لهجه و گویش تهرانی
ورقه/پرواز،لوح چوبی چارگوش پوشش زیر سقف
-
واژههای مشابه
-
توفال کوب
لهجه و گویش تهرانی
کوبنده لوح چوبی زیر سقف شیروانی
-
توفال کوبی
لهجه و گویش تهرانی
کوبیدن لوح چوبی زیر سقف شیروانی
-
توفال کوبی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
لوح
-
واژههای همآوا
-
طوفال
لغتنامه دهخدا
طوفال . (اِخ ) دهی از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد در 24 هزارگزی شمال باختری فریمان . دامنه و معتدل با 441 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و تریاک . شغل اهالی زراعت . راه آن مالرو است . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
جستوجو در متن
-
laths
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخت، توفال، اهن نبشی، توفال کوبی کردن
-
lath
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ورق، توفال، اهن نبشی، توفال کوبی کردن