کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توصیف کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توصیف کردن
لغتنامه دهخدا
توصیف کردن . [ ت َ / تُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) وصف کردن و بیان حال کردن . (ناظم الاطباء). رجوع به وصف و وصف کردن و توصیف شود.
-
توصیف کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تاهل , ميز
-
واژههای مشابه
-
archival description
توصیف آرشیوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] فرایند تحلیل و سازماندهی و ضبط اطلاعات تفصیلی مربوط به عناصر صوری یک سند، از قبیل پدیدآور و عنوان و تاریخ و محتوا، برای تسهیل شناسایی و مدیریت اسناد
-
image description
توصیف تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] توصیف بخشهای یک تصویرِ حاصل از بخشبندی (segmentation) بهنحویکه برای پردازش بعدی مناسب باشد
-
structural description, structural index
توصیف ساختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در دستور زایشی، تجزیۀ یک زنجیرۀ زبانی ازطریق قلابگذاری برای عملکرد گشتار متـ . تجزیۀ ساختی structural analysis
-
descriptivist
توصیفگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] پیرو دستور توصیفی
-
descriptivism
توصیفگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] رویکرد توصیفی به دستور زبان
-
توصیف شخصیت
دیکشنری فارسی به عربی
تمثيل
-
توصیف ناپذیر
دیکشنری فارسی به عربی
متعذر وصفه
-
توصیف صفات اختصاصی
دیکشنری فارسی به عربی
تمثيل
-
غیر قابل توصیف
دیکشنری فارسی به عربی
غير قابل للتفسير
-
جستوجو در متن
-
describing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توصیف، توصیف کردن، شرح دادن، تعریف کردن، وصف کردن
-
qualify
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واجد شرایط شدن، توصیف کردن، صلاحیت داشتن، تعیین کردن، قدرت را توصیف کردن، ازبدی چیزی کاستن، کنترل کردن