کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توشع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توشع
لغتنامه دهخدا
توشع. [ ت َ وَش ْ ش ُ ] (ع مص ) برآمدن گوسفند بر کوه به چرا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || فراگرفتن چپ و راست کوه را. || افزون شدن . || پراکنده گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (ازاقرب الموارد). || برآمدن سپیدی موی بر ...
-
جستوجو در متن
-
متوشع
لغتنامه دهخدا
متوشع. [ م ُ ت َ وَش ْ ش ِ ] (ع ص ) گوسفند که به کوه برآید به چرا. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). گله ٔ برآمده بر کوه برای چرا. (ناظم الاطباء). || فراگیرنده چپ و راست کوه را. || بسیار و فراوان . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رج...