کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توسل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
توسل
/tavassol/
معنی
۱. بهوسیلۀ چیزی به کسی نزدیکی جستن.
۲. وسیله قرار دادن؛ دستبهدامن شدن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آویزش، اعتصام، تشبث، تمسک، دستاویز
۲. دست به دامانشدن، متوسل شدن، دستاویز گرفتن
فعل
بن گذشته: توسل جست
بن حال: توسل جو
دیکشنری
appeal, resort
-
جستوجوی دقیق
-
توسل
واژگان مترادف و متضاد
۱. آویزش، اعتصام، تشبث، تمسک، دستاویز ۲. دست به دامانشدن، متوسل شدن، دستاویز گرفتن
-
توسل
فرهنگ فارسی معین
(تَ وَ سُّ) [ ع . ] (مص ل .) دست به دامان شدن .
-
توسل
لغتنامه دهخدا
توسل . [ ت َ وَس ْ س ُ ] (ع مص ) نزدیکی جستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (صراح اللغة). نزدیکی یافتن به چیزی و به کاری . یقال : توسل الیه بوسیلة؛ ای عمل عملا تقرب به الیه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دزدیدن . (تاج ا...
-
توسل
دیکشنری عربی به فارسی
درجستجوي چيزي بودن , التماس کردن , تقاضا کردن , استدعا کردن
-
توسل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tavassol ۱. بهوسیلۀ چیزی به کسی نزدیکی جستن.۲. وسیله قرار دادن؛ دستبهدامن شدن.
-
واژههای مشابه
-
توسل جستن
واژگان مترادف و متضاد
متوسلشدن، دست به دامان شدن، تشبث کردن
-
توسل جستن
لغتنامه دهخدا
توسل جستن . [ ت َ وَس ْ س ُ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) نزدیکی جستن به چیزی یا به کسی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
توسل ساختن
لغتنامه دهخدا
توسل ساختن . [ ت َ وَس ْ س ُ ت َ ] (مص مرکب )وسیله ساختن : به شفاعت او به حضرت سلطان توسل ساخت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 343).
-
توسل بمدارک واسناد
دیکشنری فارسی به عربی
وثائق
-
توسّل به نیروهاى مسلّح
دیکشنری فارسی به عربی
استخدام القوّات المسلّحة
-
توکل و توسل
فرهنگ گنجواژه
پناه بردن به خداوند و معصومین و اولیاء.
-
با به كارگیرى (توسّل به) زور
دیکشنری فارسی به عربی
باستخدام القوّة
-
با استفاده از (توسّل به) زور و خشونت
دیکشنری فارسی به عربی
باستخدام القوّة