کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توسعه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
توسعه
/to[w]se'e/
معنی
فراخی؛ گشادگی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بسط، پیشرفت، عمران، گسترش، وسعت
۲. بسط دادن، گسترشدادن، پیشرفت کردن
برابر فارسی
گسترش، افزایش، پیشرفت
فعل
بن گذشته: توسعه داد
بن حال: توسعه ده
دیکشنری
development, enlargement, expansion
-
جستوجوی دقیق
-
توسعه
واژگان مترادف و متضاد
۱. بسط، پیشرفت، عمران، گسترش، وسعت ۲. بسط دادن، گسترشدادن، پیشرفت کردن
-
توسعه
فرهنگ واژههای سره
گسترش، افزایش، پیشرفت
-
توسعه
فرهنگ فارسی معین
(تُ س ِ عِ) [ ع . توسعة ] 1 - (مص م .) گشاد کردن ، فراخ کردن ، وسعت دادن . 2 - (اِمص .) گشادی ، فراخی . 3 - ترقی ، پیشرفت .
-
توسعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تَوسعَة] to[w]se'e فراخی؛ گشادگی.
-
توسعه
دیکشنری فارسی به عربی
تطوير , توسيع
-
توسعه
واژهنامه آزاد
گسترش.
-
واژههای مشابه
-
توسعة
لغتنامه دهخدا
توسعة. [ ت َ س ِ ع َ ] (ع مص ) فراخی و فراخ کردن و گاهی از غیر ناقص است هم بر این وزن مصدر می آید. (غیاث اللغات ) (آنندراج ): وسع توسیعاً و توسعة. (ناظم الاطباء). || (اِمص ) سعة و اِتّساع . (اقرب الموارد). فراخی و وسعت . (ناظم الاطباء). و با پیداکردن...
-
sustainable development
توسعۀ پایدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] توسعهای که نیازهای نسل امروز را برآورده میکند بیآنکه خللی در رفع نیازهای نسلهای آینده وارد کند
-
stand development
توسعۀ توده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تغییر و گسترش ساختار تودۀ جنگلی در طی زمان
-
health development
توسعۀ سلامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] کوشش جمعی برای بهبود سلامت و آسایش همۀ افراد و اقشار جامعه با توجه به همۀ عوامل سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی
-
tourism development
توسعۀ گردشگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] فرایند بلندمدت فراهم کردن شرایط لازم برای ورود گردشگران که مستلزم برنامهریزی و ساخت مکانهای مورد نیاز و مدیریت جاذبهها و تأمین وسایل حملونقل و اقامتگاهها و دادن خدمات و تسهیلات به گردشگران است
-
ecodevelopment
بومتوسعه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] رویکردی به توسعۀ پایدار که با محیطزیست سازگار است و تعادل اجتماعی و بومشناختی و کارایی اقتصادی و احترام به هویت فرهنگی و توسعۀ منطقهای هماهنگ را در نظر دارد
-
توسعه طلبی
فرهنگ فارسی معین
( ~. طَ لَ) (اِمص .) گسترش قدرت و قلمرو دولتی به زیان دولت ها و کشورهای دیگر.
-
development economics
اقتصاد توسعه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] شاخهای از علم اقتصاد که موضوع آن یافتن شیوههای بهبود وضعیت اقتصادی کشورهای روبهتوسعه است