کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
توس
/tus/
معنی
= غان
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
توس
فرهنگ نامها
(تلفظ: tus) (در گیاهی) درختی بزرگ و جنگلی ، غان ؛ (در اعلام) (= طوس) ، پسر نوذر پهلوان و سردار بزرگ ایران در دورهی کیقباد و کیکاووس و کیخسرو .
-
توس
لغتنامه دهخدا
توس . (اِ) درختی است و در دره های فرعی رودخانه ٔ کرج است . نام این درخت دردره ٔ شهرستانک ، توس است و آن را سندر، غان ، غوش ، غوشه ، تیس و تامول نیز نامند . علمای گیاه شناسی پیش از پروفسور گااوبا، این درخت را در نباتات ایران نام نبرده اند و گااوبا، با...
-
توس
لغتنامه دهخدا
توس . (اِ) زمین صلب و سخت . (ناظم الاطباء).
-
توس
لغتنامه دهخدا
توس . (اِ) سلامتی . (ناظم الاطباء). رجوع به توس کردن و توس نمودن شود.
-
توس
لغتنامه دهخدا
توس . (اِخ ) پهلوان مشهور که آن را توس بن نوذر گویند. (فرهنگ رشیدی ). نام پسر نوذر بوده که در دربار شاهنشاه ایران کاوس و کیقباد و کیخسرو اسپهبدی داشته . و وی مردی سرکش و تندخو بوده و به خشونت طبع مشهور بوده چنانکه وقتی کیکاوس با رستم تغیری کرده و به ...
-
توس
لغتنامه دهخدا
توس . (ع اِ) طبیعت و اصل . یقال : هو من توس صدق ؛ ای اصل صدق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || توساً له ، و جوساً له ، دعای بد است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
توس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] tus = غان
-
توس
دیکشنری فارسی به عربی
بتولا
-
واژههای مشابه
-
توس کردن
لغتنامه دهخدا
توس کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به سلامتی دادن . (ناظم الاطباء). رجوع به توس و توس نمودن شود.
-
توس نمودن
لغتنامه دهخدا
توس نمودن . [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) به سلامتی نوشیدن . (ناظم الاطباء). رجوع به توس شود.
-
بالائی توس
لغتنامه دهخدا
بالائی توس . (اِخ ) نام قله ای در جنوب غربی ارتفاعات پیرنه که 3148 گز بلندی دارد.
-
لوسیوس کی یه توس
لغتنامه دهخدا
لوسیوس کی یه توس . [ ی ِ ] (اِخ ) نام یکی از سرداران تراژان امپراطور روم . (ایران باستان ج 3 ص 2485).
-
ارت آدیس توس
لغتنامه دهخدا
ارت آدیس توس . [ اُ ت ُ آ ] (اِخ ) ارتوآدیست . ارادشس بن واگارشک (وال ارشک ). پادشاه ارمنستان معاصر مهرداد دوم (بزرگ ). ژوستن (کتاب 42، بند 2) گوید: مهرداد به ارتوآدیست پادشاه ارمنستان حمله کرد، ولی سترابون (کتاب 11، فصل 14، بند 15) گوید که تیگران پا...