کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
توزی
/tuzi/
معنی
تهیهشده در توز.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
توزی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) 1 - پارچة کتانی که در شهر توز (از شهرهای قدیم فارس ) می بافتند. 2 - جامة تابستانی .
-
توزی
لغتنامه دهخدا
توزی . [ ت َ ] (اِخ ) ابن ندیم او را ثوری ضبط کرده ولی در اسماء المؤلفین ج 1 ستون 440 توزی آمده است . رجوع به ثوری ، عبداﷲبن محمدبن ... شود.
-
توزی
لغتنامه دهخدا
توزی ٔ. [ ت َ ] (ع مص ) توزئة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). استوار بستن ،چیزی را در ظرفی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پرکردن خنور و مشک را. || افکندن ناقه ، سوار خود را. || به هر سوگند، سوگند دادن کسی را. (ناظم الاطباء) (از...
-
توزی
لغتنامه دهخدا
توزی . (ص نسبی ، اِ) قبا و جامه ٔ تابستانی بسیار نازک را گویند و آن را از کتان بافند و منسوب به توز را نیز می گویند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). جامه باشد منسوب به شهرتوز. (فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ). نام جامه ٔتابستانی . (صحاح الفرس از یاددا...
-
توزی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به توز، شهری قدیمی در فارس که در قرن هشتم هجری ویران گردید و در آن نوعی پارچۀ کتانی مرغوب میبافتهاند) ‹توجی› [قدیمی] tuzi تهیهشده در توز.
-
واژههای مشابه
-
کین توزی
لغتنامه دهخدا
کین توزی . (حامص مرکب ) انتقام کشی . (فرهنگ فارسی معین ). انتقامجویی : بر اولیا و بر اعدای خود به لطف و به عنف به مهربانی معروفی و به کین توزی . سوزنی .رجوع به کین توز شود. || جفاکاری . ستمگری . بی لطفی . نامهربانی . خصومت ورزی : رای تو به کین توزی د...
-
کینه توزی
لغتنامه دهخدا
کینه توزی . [ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) کین توزی . انتقام جویی . انتقام کشی : خواری من زکینه توزی بخت از عزیزان مهربان برخاست . خاقانی .و رجوع به کین توز شود.
-
کینه توزی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) kinetuzi انتقامجویی.
-
رزم توزی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) جنگجویی .
-
کین توزی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) دشمنی ، انتقام جویی .
-
رزم توزی
لغتنامه دهخدا
رزم توزی . [ رَ ] (حامص مرکب ) جنگ جویی . جنگاوری . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به رزم جویی و مترادفات کلمه شود.
-
کینه توزی
دیکشنری فارسی به عربی
حقد
-
کینه توزی و بدطینتی
فرهنگ گنجواژه
بدجنسی.