کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توزو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توزو
لغتنامه دهخدا
توزؤ. [ ت َوَزْ زُءْ ] (ع مص ) پرشدن مشک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پرشدن ظرف . (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
توضو
لغتنامه دهخدا
توضؤ. [ ت َ وَض ْ ض ُءْ ] (ع مص ) (از: «وض ء» دست و روی شستن . (زوزنی ) (دهار) (آنندراج ). دست و پا شستن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و فی الحدیث : توضاء و امما غیرت النار؛ ای نظفوا ایدیکم . (اقرب الموارد). || وضو کردن نماز را: توضأت للصلوة؛ وضو کر...
-
جستوجو در متن
-
متوزی
لغتنامه دهخدا
متوزی ٔ. [ م ُ ت َ وَزْ زِءْ ] (ع ص ) مشک پر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به توزؤ شود.