کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توریم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
توریم
/toriyom/
معنی
عنصر فلزی کمیاب، نقرهایرنگ، نرم، رادیواکتیو که از منابع انرژی اتمی است که در صنعت به عنوان اکسیژنزدا استفاده میشود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
توریم
لغتنامه دهخدا
توریم . [ ت َ ] (ع مص ) برآماهیدن . (تاج المصادربیهقی ) (زوزنی ). آماسیده گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آماسیده گردیدن جلد. (از اقرب الموارد). || خشمگین کردن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مالید...
-
توریم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: thorium] (شیمی) toriyom عنصر فلزی کمیاب، نقرهایرنگ، نرم، رادیواکتیو که از منابع انرژی اتمی است که در صنعت به عنوان اکسیژنزدا استفاده میشود.
-
جستوجو در متن
-
thorium
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توریم
-
thorium-228
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توریم 228
-
آماهانیدن
لغتنامه دهخدا
آماهانیدن . [ دَ ] (مص ) آماسانیدن . توریم . تهبیج . احدار.
-
آماسانیدن
لغتنامه دهخدا
آماسانیدن . [ دَ] (مص ) توریم . تهبیج . آماهانیدن . ورم را سبب شدن .
-
برآماهانیدن
لغتنامه دهخدا
برآماهانیدن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب ) برآماسانیدن . (یادداشت مؤلف ). توریم . (المصادر زوزنی ). رجوع به آماهیدن و آماهانیدن شود.
-
تهبیج
لغتنامه دهخدا
تهبیج . [ ت َ ] (ع مص ) آماسیدن پستان ناقه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). برآماهیدن . (تاج المصادر بیهقی ). توریم . (اقرب الموارد).
-
افزون شدن
لغتنامه دهخدا
افزون شدن . [ اَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) برکت . زیادت . ازدیاد. نماء. نمو. تمزن . (یادداشت دهخدا). توریم . ارباء. اکرا. اردا. تدریف . (تاج المصادر بیهقی ). ازدیاد. (المصادر زوزنی ). تشفیه . انفشاغ . تطاول . تمزن . کور. شِف ّ. شَف ّ. شفه . (منتهی الارب ) ...
-
پروتاگوراس
لغتنامه دهخدا
پروتاگوراس . [ پْرُ / پ ِ رُ گ ُ ] (اِخ ) پروتاغوراس از سوفسطائیان یونان که در حدود 485 ق .م . در شهر ابدرا تولد یافت . در اوایل حال باربر بود وبالشکی اختراع کرد که تعادل بار را نگاه میداشت گویند ذیمقراطیس آنرا بدید وبپسندید و پروتاگوراس را به دوستی ...
-
رادیوآکتیویته
لغتنامه دهخدا
رادیوآکتیویته . [ ی ُ تی ت ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) اجسام رادیوآکتیو. در سال 1897 م . بکرل دانشمند فرانسوی ملاحظه نمود که چون املاحی از اورانیوم را در جعبه ٔ فلزی قرار دهیم با وجود آنکه با خارج ارتباطی ندارند املاح اورانیوم اشعه ای از خود بخارج میفرس...