کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توریة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توریة
لغتنامه دهخدا
توریة. [ ت َ رات ] (اِخ ) کتاب موسی . (مهذب الاسماء). نزد اهل شرع کتابی است که بر موسی نازل شد و آن 9 لوح بود و خدا امر فرمود که هفت لوح را تبلیغ نماید و دو لوح را متروک سازد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). توراة. تورات . رجوع به تورات شود.
-
توریة
لغتنامه دهخدا
توریة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) بلند کردن ، نگاه را از کسی و برداشتن : وری عنه بصره توریةً؛ بلند کرد نگاه را از وی و برداشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آتش برآوردن از آتش زنه . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ...
-
واژههای مشابه
-
توریه
فرهنگ فارسی معین
(تُ یِ) [ ع .توریة ] (مص م .) پوشانیدن حقیقت .
-
توریه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تَوریَة] to[w]riye پوشانیدن و پنهان کردن حقیقت؛ امری را برخلاف حقیقت نشان دادن؛ حقیقت را نهفتن و طور دیگر وانمود کردن.
-
توریه
واژهنامه آزاد
توریه:کتمان حقیقت. امتناع از بیان کل حقیقت. بر همین مبنا در دادگاه های انگلستان نوعاً سوگند خوردن را اینگونه بیان می کنند: I swear to God that I will tell the truth, the whole truth and nothing but the truth. "من به خداوند سوگند می خورم که حقیقت را ...
-
اسفار توریة
لغتنامه دهخدا
اسفار توریة. [ اَ رِ ت َ رات ] (اِخ ) رجوع به اسفار خمسه شود.
-
واژههای همآوا
-
توریت
لغتنامه دهخدا
توریت . [ ت َ ] (اِخ ) کتاب موسی (ع ). (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). که توراة نیز گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به توراة و توریة شود.
-
توریط
لغتنامه دهخدا
توریط. [ ت َ ] (ع مص ) در هلاک افکندن . (تاج المصادر بیهقی ). به هلاکت افکندن . (زوزنی ). در هلاکی افکندن . || پنهان کردن ، شتر را به دیگر شتران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
توریط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: تَوریط] [قدیمی] to[w]rit کسی را در ورطه و جایی افکندن که رهایی از آن دشوار باشد.
-
جستوجو در متن
-
Torreya
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توریه
-
ماساژد
لغتنامه دهخدا
ماساژد. [ ] (اِخ ) نام یکی از طوایفی است که در حوالی بحر خزر سکنی داشته اند و همان ماگوگ مزبور در توریة و مأجوج مسطوردر قرآن است . (التدوین ). و رجوع به ماساژتها شود.
-
موری
لغتنامه دهخدا
موری . [ م ُ وَرْ ری ] (ع ص ) نعت فاعلی از توریة. بلندکننده و بردارنده ٔ نگاه از کسی . رجوع به توریة شود. || آتش برآورنده از آتش زنه . و رجوع به مؤری شود. || پوشنده ٔ حقیقت چیزی و ظاهر کننده ٔ غیر آن . و رجوع به مؤری شود. || زشتی جراحت که داروکننده...