کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
grating
توری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] ← توری پراش
-
توری
لغتنامه دهخدا
توری . (ص نسبی ، اِ) منسوب به تور، نوعی پارچه . پارچه ٔ لطیف و متخلخل و مشبک که حاجب ماوراء نیست و از آن جامه و پرده و یراق جامه کنند. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا).
-
توری
لغتنامه دهخدا
توری . (ص نسبی ) تورانی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ترکمان و ترک و مغول . (ناظم الاطباء). منسوب به تور (توران ) : به گیتی نداند کسی همنبردز رومی و توری و آزادمرد. فردوسی .بر اوی اندر آمد دودیده پر آب همان زین توری شدش جای خواب . فردوسی .یکی چتر توری...
-
توری
دیکشنری فارسی به عربی
شبکة
-
توری
لهجه و گویش تهرانی
توران (نام زن)
-
واژههای مشابه
-
crystal grating
توری بلوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] توری پراشی از جنس بلور برای پرتوهای گاما یا ایکس که فواصل سطوح شبکۀ آن با یکدیگر برابر است
-
diffraction grating
توری پراش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] قطعهای غالباً از جنس شیشه یا فلز که بر روی آن شیارهای موازی برای پراش نور ایجاد شده باشد متـ . توری grating
-
acoustic grating
توری صوت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] آرایهای از موانع همفاصله و هماندازه برای امواج صوتی که سبب پراش موج میشود
-
concave grating
توری کاو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوعی توری بازتابی که شیارهای باریک و نزدیکبههم آن بر روی سطح آینۀ کاو ایجاد شده است
-
mesh network
شبکۀ توری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مجموعهای از خطوط ارتباطی با آرایشی شبیه تور
-
چراغ توری
لغتنامه دهخدا
چراغ توری . [ چ َ / چ ِ] (اِ مرکب ) نوعی چراغ نفتی تلمبه ای که شعله ٔ آن با توری مخصوص محصور میشود. قسمی چراغ نفتی ساخت فرنگ که با تلمبه و بی تلمبه و با لامپ و بدون لامپ آن مورداستعمال است و بر روی شعله ٔ آن یکنوع توری مخصوص و نسوز تعبیه شده که نور چ...
-
چراغزنبوری(توری)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: čerâzamburi طاری: čerâzamburi طامه ای: čerâqturi طرقی: čörâzamburi کشه ای: čörâturi نطنزی: čerâzamburi
-
mesh topology
همبندی توری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] نوعی آرایش شبکه که در آن هر گره، اتصالی اختصاصی به دیگر گرهها دارد
-
stigmatic concave grating
توری کاو ناستیگمات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] سطح کاوی که با شیارهای دایرهای هممرکز خطکشی شده و وسیلهای دومنظوره برای تشکیل تصویر و تجزیۀ نور است