کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تورنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تورنگ
/turang/
معنی
= قرقاول
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تورنگ
فرهنگ نامها
(تلفظ: turang) قرقاول ؛ پرنده ای از خانواده ماکیان ، خروس صحرایی ، تذرو .
-
تورنگ
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (اِ.) خروس صحرایی ، تذرو.
-
تورنگ
لغتنامه دهخدا
تورنگ . [ رَ ] (اِ) خروس صحرائی را گویند که تذروباشد. (برهان ) (آنندراج ). خروس صحرائی . (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ). بعضی به معنی تذرو گفته اند مرادف ترنگ مرقوم . (فرهنگ رشیدی ). همان تذرو است که او را ترنگ نیز گفته اند و خروس دشتی خوانند... . ...
-
تورنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] turang = قرقاول
-
واژههای مشابه
-
تورنگ تپه
لغتنامه دهخدا
تورنگ تپه . [ رَ ت َپ ْ پ َ / پ ِ ] (اِخ ) در دوازده میلی استرآباد است که در آنجا حفاریها و کاوشهای فراوانی شد و آثار و اشیاء قابل ملاحظه بدست آمد. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1620 و 1621 شود.
-
جستوجو در متن
-
تذرو
واژهنامه آزاد
تورنگ
-
ترنگ
فرهنگ فارسی معین
(تُ رَ) (اِ.) = تورنگ : تذرو، قرقاول .
-
قرقاول
فرهنگ فارسی معین
(قَ وُ) (اِ.) تذرو، خروس کوهی ، تورنگ .
-
تورتک
لغتنامه دهخدا
تورتک . [ ت َ ] (اِ) قرقاول و تذروو خروس جنگلی . (ناظم الاطباء). رجوع به تورنگ شود.
-
ترنگ
لغتنامه دهخدا
ترنگ . [ ت ُ رَ ] (اِ) مرغ دشتی را گویند و آنرا تورنگ نیز نویسند. (فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). مرغ و خروس صحرایی باشد که آنرا تذرو خوانند. (برهان ). تورنگ و تذرو و کبک . (ناظم الاطباء). و رجوع به تورنگ و تذرو شود....
-
تدرو
لغتنامه دهخدا
تدرو. [ ت َ دَ ] (اِ) تَدرُج . (دهار). نام مرغی است صحرایی شبیه به خروس ، در نهایت خوش روشی و خوش رفتاری ، و آن را تذرو نیز گویند و معرب آن تدرج است و به تذرو معروف است ، گویند با درخت سرورغبتی دارد... و آن را به دری تورنگ گویند. (انجمن آرا) (آنندراج...
-
جورپور
لغتنامه دهخدا
جورپور. (اِ) پرنده ایست خوب رفتار آتشخوار، و آنرا ترنگ و ترلک و تورنگ و چوز و کبک گویند، بتازیش تذرو خوانند. (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به جوربور شود.
-
تذرج
لغتنامه دهخدا
تذرج . [ ت َ ذَ ] (معرب ، اِ) معرب تذرو است و آن مرغی بود صحرائی شبیه به خروس . (برهان ). تَذْرُج . لغتی است در تَدْرُج . (از المنجد). رجوع به تدرج و تذرو و تورنگ و قرقاول شود.