کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تورم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تورم
/tavarrom/
معنی
۱. ورم کردن؛ آماس کردن؛ آماسیدن.
۲. (اقتصاد) [مجاز] بالا رفتن قیمتها و پایین آمدن ارزش پول.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آماس، انتفاخ، برآمدگی، نفخ، ورم
۲. آماس کردن، ورم کرن، آماسیدن
۳. افزایش غیرمعقول قیمتها
دیکشنری
distension, distention, swell, weal
-
جستوجوی دقیق
-
تورم
واژگان مترادف و متضاد
۱. آماس، انتفاخ، برآمدگی، نفخ، ورم ۲. آماس کردن، ورم کرن، آماسیدن ۳. افزایش غیرمعقول قیمتها
-
inflation
تورم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] افزایش نسبتاً طولانیمدت سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات در یک دورۀ زمانی
-
تورم
فرهنگ فارسی معین
(تَ وَ رُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - ورم کردن . 2 - انتشار بی رویة اسکناس بدون تناسب با پشتوانه .
-
تورم
لغتنامه دهخدا
تورم . [ ت َ رَ ] (ع اِ) از انواع مرغان بلندپای دره ٔ نیل است . تورم برای بدست آوردن غذا تا دهان تمساح هم می رود. (از لاروس ). طیرالتمساح . قطقاط. و آن مرغی است که در دندانهای تمساح چینه چیند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). مرغی است شبیه کبوتر و آن را طی...
-
تورم
لغتنامه دهخدا
تورم . [ ت َ وَرْ رُ ] (ع مص ) برآماهیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). آماسیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آماسیدن پوست . (از اقرب الموارد). تهبج . انتفاخ . ورم کردن . باد کردن . برآماسیدن . برآماهیدن . (یادداشت بخطمرحوم دهخدا). آماس شدن و بی...
-
تورم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tavarrom ۱. ورم کردن؛ آماس کردن؛ آماسیدن.۲. (اقتصاد) [مجاز] بالا رفتن قیمتها و پایین آمدن ارزش پول.
-
تورم
دیکشنری فارسی به عربی
انتفاخ , تضخم
-
تورم
واژهنامه آزاد
پَندام.
-
واژههای مشابه
-
boot stage
مرحلۀ تورم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] مرحلهای از نمو غلات دانهریز که در آن نیام برگِ پرچم به دلیل شکل گرفتن خوشه یا سنبله متورم میشود
-
disinflation
کاهش تورم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] پایین آمدن نرخ تورم
-
تورم کردن
فرهنگ واژههای سره
آماسیدن
-
galloping inflation
تورم تازنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] تورمی که در مدتزمان بسیار کوتاه با نرخ بسیار بالا رشد میکند
-
creeping inflation
تورم خزنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] افزایش ملایم اما مستمر نرخ تورم
-
double-digit inflation
تورم دورقمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] افزایش سطح قیمتها از 10 درصد تا 100 درصد