کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توراندخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توراندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: turān doxt) (توران + دخت = دختر) ، دختر تورانی ؛ (در اعلام) نام دختر خسرو پرویز که بعد از شیرویه به شاهی رسید .
-
واژههای مشابه
-
توران دخت
لغتنامه دهخدا
توران دخت . [دُ ] (اِخ ) مصحف پوراندخت . رجوع به پوران دخت شود.
-
توران
فرهنگ نامها
(تلفظ: turān) (در قدیم) قلمرو فرمانروایی تورانیها در شاهنامه و آثار کهن دیگر شامل محدودهای آن سوی آمودریا (جیحون) ؛ (در اعلام) از اسامی خاص زنان .
-
توران
لغتنامه دهخدا
توران . (اِخ ) دهی از دهستان برزاوند است که در شهرستان اردستان واقع است و 149 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
توران
لغتنامه دهخدا
توران . (اِخ ) دهی است به حران ، از آن ده است سعد عروضی بن حسن و محمد فرازبن احمد. (منتهی الارب ).
-
توران
لغتنامه دهخدا
توران . (اِخ ) نام ترکستان است و بعضی از خراسان و آن از مشرق است . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 367). ولایت ماوراءالنهر است . (فرهنگ جهانگیری ). ملک ماورأالنهر، منسوب به تور. (فرهنگ رشیدی ). نام ولایتی است بر آن طرف آب آموی ؛ یعنی ماوراءالنهر. (برهان ). ...
-
توران
لغتنامه دهخدا
توران . (اِخ ) شهری است در ویتنام مرکزی (انام ) که امروز آن را دانانگ نامند و 25 هزار تن سکنه دارد. این شهر بندری است که بر کنار خلیج زیبائی واقع است و محصول آنجا برنج و پنبه است . (از لاروس ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه ٔ تورانه شود.
-
توران
لغتنامه دهخدا
توران . (اِخ ) دهی از بخش رامیان شهرستان گرگان است و 600 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
دخت
واژگان مترادف و متضاد
بنت، دختر، صبیه ≠ ابن
-
دخت
فرهنگ فارسی معین
(دُ خْ) [ په . ] (اِ.) دختر.
-
دخت
لغتنامه دهخدا
دخت . [ دُ ] (اِ) مخفف دختر. (جهانگیری ) (برهان ) (غیاث اللغات ) (لغت محلی شوشتر). دختر. (از آنندراج ). فرزند ماده . (یادداشت مؤلف ). بنت . سلیلة. (منتهی الارب ) : همچنان سرمه که دخت خوبروی هم بسان گرد بردارد ز اوی گرچه هر روز اندکی برداردش بافدم رو...
-
دخت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: doxt] doxt = دختر
-
غب توران
لغتنامه دهخدا
غب توران . [ غ ُب ْ ب ِ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک خورالدبیل . (منتهی الارب ).
-
توران پشت
لغتنامه دهخدا
توران پشت . [ پ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان پشت کوه است که در بخش نیر شهرستان یزد واقع است و 1165 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 10).