کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تودۀ همه سنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
mass 1
توده 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] بخش اعظم مردم جامعه که از نخبگان جامعه متمایز هستند
-
bone mass
تودۀ استخوانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] میزان کلی استخوان در اسکلت یا در یک استخوان خاص
-
forest stand, stand
تودۀ جنگلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قسمتی یکنواخت از جنگل که ازنظر ترکیبِ گونه و سن و ابعاد و کیفیت از سایر قسمتها متمایز باشد متـ . توده
-
mixed stand
تودۀ چندگونه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تودهای مرکب از گونههای مختلف
-
chocolate mass
تودۀ شکلات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← مایع شکلات
-
nucleus 1
تودۀ عصبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] گروهی از پییاختهها که عموماً در دستگاه عصبی مرکزی قرار دارند و با بافههای یک عصب خاص ارتباط مستقیم دارند متـ . پیتوده
-
cocoa mass
تودۀ کاکائو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← مایع شکلات
-
massive bed
تودهلایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] لایهای که ساختار رسوبی و تغییرات درونی ندارد
-
stratified stand
تودۀ مطبق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تودهای که در آن گونههای مختلف، لایههای متفاوتی از کل تاجپوشش را اشغال کردهاند
-
intrusion 1
تودۀ نفوذی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگ حاصل از جایگیری ماگما در سنگهای قدیمیتر
-
air mass
تودههوا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تودۀ وسیع و گستردهای از هوا که در سطح افقی، بهویژه ازنظر توزیع دما و رطوبت، تقریباً همگن باشد
-
stand development
توسعۀ توده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تغییر و گسترش ساختار تودۀ جنگلی در طی زمان
-
stand density
تراکم توده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] معیار کمّی موجودی توده برحسب تعداد درختان یا سطح برابر سینه یا حجم در واحد سطح یا هر معیار تثبیتشدۀ دیگر
-
pluton
ژرفتوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تودۀ نفوذی آذرین ژرف
-
stand structure 1
ساختار توده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] توزیع افقی و عمودی اجزای یک تودۀ جنگلی، شامل ارتفاع و قطر و لایههای تاج و تنههای درختان و نیز بوتهها و گیاهان علفی اشکوب زیرین و خشکهدارها و دارماندها