کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توده 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توده 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← تودۀ جنگلی
-
واژههای مشابه
-
تؤدة
لغتنامه دهخدا
تؤدة. [ ت ُءْ دَ ] (ع اِ) توأد. رجوع به همین کلمه شود.
-
تؤدة
لغتنامه دهخدا
تؤدة. [ ت ُءْ دَ ] (ع اِمص ) تُؤَدَة. (منتهی الارب ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
جستوجو در متن
-
زلزله
لغتنامه دهخدا
زلزله . [ زَ زَ / زِ زِ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِ) رجفه . لرز. لرزه . لرزش . جنبش سخت و حرکت شدید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). جنبش زمین و زمین لرزه که بومهن و بومهین نیز گویند. (ناظم الاطباء). بومهن . بومهین . (صحاح الفرس ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). لغز...
-
جمهره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: جمهرَة] [قدیمی] jamhare ریگتوده؛ تودۀ ریگ.
-
midden
دیکشنری انگلیسی به فارسی
midden، توده، توده فضله، توده کثافت، تپه کوچک
-
middens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میدون، توده، توده فضله، توده کثافت، تپه کوچک
-
dunghill
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کثیف، توده فضولات، توده مزبله
-
massifs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توده ها، توده سنگ، سد، مانع
-
dunghills
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دودکش، توده فضولات، توده مزبله
-
massif
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توده ای، توده سنگ، سد، مانع
-
hill
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تپه، تل، توده، پشته، ماهور، توده کردن، انباشتن
-
plebs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلبرز، طبقه سوم، توده مردم، عامه، توده مردم روم قدیم