کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تودلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تودلی
/tudeli/
معنی
برهای که در شکم میش است و پیش از آنکه زاییده شود مادرش را بکشند و آن را بیرون بیاورند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
stuffing
-
جستوجوی دقیق
-
تودلی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عامیانه] tudeli برهای که در شکم میش است و پیش از آنکه زاییده شود مادرش را بکشند و آن را بیرون بیاورند.
-
واژههای مشابه
-
تودلی، بره تودلی
لهجه و گویش تهرانی
جنین ذبح شده گوسفند
-
بره تودلی
لهجه و گویش تهرانی
بره ای که برای پوستش از شکم میش درآورده ذبح میکنند .
-
جستوجو در متن
-
slinks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزان، گام های دزدکی، پوست بره تودلی، حرکت دزدکی، نظر چشمی، نگاه دزدکی، نوزاد زود رس
-
slink
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لاغر، گام های دزدکی، پوست بره تودلی، حرکت دزدکی، نظر چشمی، نگاه دزدکی، نوزاد زود رس، سقط شده
-
تار
لغتنامه دهخدا
تار. (اِ) چیز دراز بسیار باریک مثل موی و لای ابریشم و رشته ٔپنبه و تنیده ٔ عنکبوت . (فرهنگ نظام ). تانه ٔ بافندگان که نقیض پود است . (برهان ) (انجمن آرا). ریسمان جامه که بهندی تانا گویند. (غیاث اللغات ). ریسمان پارچه که در طول واقع شده است ، و آنکه د...