کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تودار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تودار
/tudār/
معنی
کسی که راز خود یا دیگری را در دل نگاه دارد و به کسی اظهار نکند؛ رازدار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آبزیرکاه، موذی
۲. حیلهگر، محیل، مکار، نیرنگباز
۳. دورو، ریاکار
۴. ظاهرساز
۵. خوددار
دیکشنری
close, closemouthed, reserved, reticent, self-contained, strange, uncommunicative, undemonstrative
-
جستوجوی دقیق
-
تودار
واژگان مترادف و متضاد
۱. آبزیرکاه، موذی ۲. حیلهگر، محیل، مکار، نیرنگباز ۳. دورو، ریاکار ۴. ظاهرساز ۵. خوددار
-
تودار
لغتنامه دهخدا
تودار. (اِخ ) دهی از دهستان انگوران است که در بخش ماه نشان شهرستان زنجان واقع است و 175 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
تودار
لغتنامه دهخدا
تودار. (اِخ ) دهی از دهستان حشمت آباد است که در بخش دورود شهرستان بروجرد واقع است و 112 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
تودار
لغتنامه دهخدا
تودار. (اِخ ) دهی از دهستان کولی وند است که در بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
تودار
لغتنامه دهخدا
تودار. (نف مرکب ) کسی که افکار خود را پوشیده دارد. که اسرار خود به کس نگوید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رازدار. خلاف تنک حوصله و تنک دل : چهره ٔاو جوان و تودار بود. (سایه روشن صادق هدایت ص 13).
-
تودار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه، مجاز] tudār کسی که راز خود یا دیگری را در دل نگاه دارد و به کسی اظهار نکند؛ رازدار.
-
تودار
لهجه و گویش تهرانی
مرموز،رازدار
-
واژههای مشابه
-
تودار بودن
دیکشنری فارسی به عربی
احتياطي
-
ادم تودار
دیکشنری فارسی به عربی
ماکر
-
جستوجو در متن
-
trowed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تودار، اندیشه کردن، تصور کردن
-
سَر به تو
لهجه و گویش تهرانی
راز دار،محجوب،تودار
-
دم به تو
لهجه و گویش تهرانی
تودار، کم حرف
-
بیشیلهپیله
واژگان مترادف و متضاد
ساده، سادهلوح، صافوصادق، یکرنگ ≠ تودار