کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توجی
لغتنامه دهخدا
توجی ٔ. [ ت َ ] (ع مص ) خشک یافتن چاه . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). وجّاء الرکیة توجیئاً؛ وجدها وَجْاءَةً، ای لا خیر فیها لانقطاع مائها. (اقرب الموارد).
-
توجی
لغتنامه دهخدا
توجی . (اِخ ) محلی در بین راه آمل به ساری که کیاویشتاسب هنگام محاصره ٔ آن در سال 763 هَ . ق . کشته شد. رجوع به سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 131، 132، 142 و 157 شود.
-
توجی
لغتنامه دهخدا
توجی . [ ت َ وَج ْ جی ] (ع مص ) سوده سم گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : انه لیتوجی فی مشیته . (اقرب الموارد).
-
توجی
لغتنامه دهخدا
توجی . [ ت َوْ وَ ] (ص نسبی ) منسوب است به تَوَّج ، که جائی است در مرز فارس . (سمعانی ). رجوع به تَوَّج شود.
-
جستوجو در متن
-
متوجی
لغتنامه دهخدا
متوجی . [ م ُ ت َ وَج ْ جی ] (ع ص ) اسب سوده سم . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به توجی شود.
-
بشل
لغتنامه دهخدا
بشل . [ ب ِ ش ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان شیرگاه بخش سوادکوه شهرستان شاهی . سکنه ٔ آن 600 تن . آب آن از رودخانه ٔ توجی . محصول آنجا برنج ، غلات ، نیشکر، لبنیات ، عسل . شغل اهالی زراعت و گله داری ، صنایع دستی آن پارچه ٔ پشمین است . (از فرهنگ جغرافیایی ای...
-
برنجستانک
لغتنامه دهخدا
برنجستانک . [ ب ِ رِ ج ِ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شیرگاه بخش سوادکوه شهرستان قائمشهر. سکنه ٔ آن 790 تن است . آب آن از رودخانه ٔ توجی و محصول آن برنج ، غلات ، نیشکر،عسل و لبنیات است . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 3).
-
خواب چارپهلو
لغتنامه دهخدا
خواب چارپهلو. [ خوا / خا ب ِ پ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خواب چهارپهلو. کنایه از خواب دراز بافراغت . (آنندراج ) : از شبیخون خران سنگش به مینا می خوردباغ کز بادام خواب چارپهلو میزند. ؟ (از آنندراج ).شده خورشید فرش درگه اوکند چون خشت خواب چارپهلو. سل...