کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توثب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
توثب
/tavassob/
معنی
۱. برجستن.
۲. بهستم بر کسی یا چیزی مستولی شدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
توثب
لغتنامه دهخدا
توثب . [ ت َ وَث ْ ث ُ ] (ع مص ) مستولی شدن به چیزی به ظلم . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). برجستن و به ستم مستولی شدن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). غالب آمدن به ظلم . غالب شدن بظلم . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
توثب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tavassob ۱. برجستن.۲. بهستم بر کسی یا چیزی مستولی شدن.
-
واژههای همآوا
-
توصب
لغتنامه دهخدا
توصب . [ ت َ وَص ْ ص ُ ] (ع مص ) بیمار گشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
متوثب
لغتنامه دهخدا
متوثب . [ م ُ ت َ وَث ْ ث ِ ] (ع ص ) به ستم مستولی شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). برجهنده و به ستم مستولی شونده . (ناظم الاطباء). و رجوع به توثب شود.
-
تنزی
لغتنامه دهخدا
تنزی . [ ت َ ن َزْ زی ] (ع مص ) شتافتن و برجستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). توثب و تسرع ، و منه قوله :کأن ّ فؤادَه کرةٌ تنزی حذار البین لو نفع الحذار. (اقرب الموارد).تنزیة. (منتهی الارب ). رجوع به تنزیة شود.