کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
toty
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توتی
-
توة
دیکشنری عربی به فارسی
دانه , حبه , تخم ماهي , ميوه توتي , توت , کوبيدن , زدن , دانه اي شدن , توت جمع کردن , توت دادن , بشکل توت شدن , سته
-
berry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توت، حبه، دانه، سته، حب، تخم ماهی، میوه توتی، کوبیدن، دانهای شدن، توت جمع کردن، توت دادن، بشکل توت شدن
-
توته
لغتنامه دهخدا
توته . [ تو ت َ / ت ِ] (اِ) طوطی را گویند. (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء). توتی . طوطی . توتک . ببغا. بپغا. مرغک دانا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به طوطی شود.
-
زبنی
لغتنامه دهخدا
زبنی . [ زُ ب ُن ْ نی ی ] (اِخ ) محمدبن ابی منهال بن دارة ازدی مکنی به ابوحاتم . محمدبن ابی معتوج در هجو او گوید:و اذا مررت بباب شیخ زبنةفاکتب علیه قوارع الاشعاریؤتی و تؤتی شیخه و عجوزه و بناته و جمیع من فی الدار.و نیز گوید:اباحاتم سد من اسفلک بشی ...
-
ضمرة
لغتنامه دهخدا
ضمرة. [ ض َ رَ ] (اِخ ) ابن ربیعة. محدث است و از ابن شوذب و ریان بن مسلم و سری بن یحیی و غیرهم روایت کند. رجوع به المصاحف ص 132 و 177 و سیره ٔ عمربن عبدالعزیز شود. صاحب عیون الاخبار گوید: ضمرةبن ربیعة قال : سمعت ابراهیم بن ادهم یقول : ارض باﷲ صاحباً ...
-
مالک الملک
لغتنامه دهخدا
مالک الملک . [ ل ِ کُل ْ م ُ ] (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). خداوند عالمیان . (ناظم الاطباء) : قل اللهم مالک الملک تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء. (قرآن 26/3).هوالاول هوالاخر هو الظاهر هو الباطن منزه مالک ...
-
خرتوت
لغتنامه دهخدا
خرتوت . [ خ َ ] (اِ مرکب ) توت بزرگ زبون بیمزه . (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). توت دانه دار کم شیرینی . توت از جنس بد و دانه دار. توت نر. توت نرک . (یادداشت بخط مؤلف ) : کمال قدرت او را بچشم عبرت بین بیاوردشکر از نی ، بریشم از خرتوت ....
-
پیرام
لغتنامه دهخدا
پیرام . (اِخ ) عاشقی مثلی از مردم بابل و معشوقه ٔ او مسماة به تیسبه بود. آنگاه که تیسبه دچار شیری شرزه گردید و از وی بگریخت ،چادر خویش بر جای ماند و چون پیرام بدانجا رسید و چادر معشوقه بدید گمان برد که شیر او را بدریده است خود را بکشت . و وقتی که تیس...
-
سرخ
لغتنامه دهخدا
سرخ . [ س ُ ] (ص ) رنگی معروف . (آنندراج ). شنجرف . زنجفر. (زمخشری ). احمر. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). انواع آن : آتشی . ارغوانی . بلوطی . پشت گلی . جگرکی . حنایی . خرمایی . دارچینی . زرشکی . شاه توتی . صورتی . عنابی . قرمز. گل سرخی . گل کاغ...
-
طوطی
لغتنامه دهخدا
طوطی .(اِ) پرنده ای است سبزرنگ از طایفه ٔ پسیتاسیده . و بمناسبت سهولت تقلید آوای آدمی قابل ملاحظه است . طوطیان عموماً در نواحی گرم و رطوبی افریقا و هند زیست میکنند. ببغاء. طوطک . معرب توته ٔ هندی است . (فهرست مخزن الادویه ). معرب توتی و آن طائری است ...
-
سار
لغتنامه دهخدا
سار. (اِ) پرنده ای است سیاه و خوش آواز که خالهای سفید ریزه دارد. و مرغ ملخ خوار نوعی از آن است . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). جانوری است پرنده و سیاه رنگ که خالهای سفید دارد و خوش آواز بود. (جهانگیری ). در عربی آن را زرزور و در ترکی صغجق گویند. (...
-
اسلام
لغتنامه دهخدا
اسلام . [ اِ ] (ع مص ) گردن نهادن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن جرجانی ) (تاج المصادر بیهقی ). || اسلام آوردن . (منتهی الارب ). مسلمان شدن . (ترجمان القرآن جرجانی ) (تاج المصادر بیهقی ). || فروگذاشتن و یاری نادادن کسی را. (منتهی الارب ). خذلان گذاش...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی دؤاد فرج بن جریربن ملک بن عبداﷲبن عبادبن سلام بن عبدهندبن لخم بن مالک بن قیض بن منعةبن برجان بن دوس بن الدّئل بن امیّةبن حذیفةبن زهربن ایادبن نزاربن معدبن عدنان الأیادی القاضی . او بمروّت و عصبیت معروف و وی را با معت...