کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توتیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توتیر
لغتنامه دهخدا
توتیر. [ ت َ تی ] (ع مص ) کمان به زه کردن . (تاج المصادر بیهقی ). زه بر کمان کردن . (زوزنی ). سخت گردانیدن زه کمان را یا به زه کردن آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || یقال :وتّر الصلوة؛ ای وترها. (منتهی الارب ). بمعنی وتر الصلوة است ...
-
واژههای مشابه
-
توتير الأمن
دیکشنری عربی به فارسی
برهم زدن امنيت , ايجاد ناامني
-
جستوجو در متن
-
ایجاد ناامنی
دیکشنری فارسی به عربی
توتير الأمن
-
برهم زدن امنیت
دیکشنری فارسی به عربی
توتير الأمن ، زعزعة الأمن
-
انباض
لغتنامه دهخدا
انباض . [ اِم ْ ] (ع مص ) ببانگ آوردن کمان را، یقال انبض القوس ، و انبض بالوتر؛ ببانگ آورد زه را. (از ناظم الاطباء). ببانگ آوردن کمان یا زه . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). ببانگ آوردن زه کمان . (تاج المصادر بیهقی ). کمان را پاره ای کشیدن و رها کردن ت...
-
افتیمون
لغتنامه دهخدا
افتیمون . [ اَ ] (اِ) دوائیست معروف و آن شکوفه ٔ نباتی باشد که به سعتر میماند و سر شاخهای آن باریک است و طبع آن گرم و خشک ، کوفت صرع را نافع است و آنرا بعربی سبعالشعرا خوانند و بعضی گویند زیره ٔ رومی است و آن سرخ رنگ و تیزطعم می باشد. (برهان ) (آنندر...