کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توتیا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
توتیا
/tutiyā/
معنی
۱. (شیمی) اکسید روی که در کورههایی که سرب و روی را ذوب میکنند بهدست میآید؛ دودی که در موقع گداختن سرب در بالای کوره جمع میشود. از داروهای چشم بوده و در معالجۀ بعضی از اورام چشم و برای تقویت باصره به کار میرفته؛ سرمه: ◻︎ غمزۀ نسرین نه ز باد صبا / از اثر خاکِ تو شد توتیا (نظامی۱: ۶).
۲. (زیستشناسی) جانوری دریایی از نوع خارپوستان با بدن کروی و پوشیده از خارهای ریز که غالباً به سنگها و علفها یا جانوران دریایی دیگر میچسبد و از جلبکها و گیاههای دریایی تغذیه میکند؛ بلوط دریایی؛ خارپشت دریایی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. اکسید روی، سنگ سرمه
۲. بلوط دریایی
۳. خارپشت دریایی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
توتیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: tutiyā) از آبزیان دریایی که در بستر دریا زندگی میکند ؛ نوعی ماده شیمایی که به عنوان سُرمه استفاده میکنند .
-
توتیا
واژگان مترادف و متضاد
۱. اکسید روی، سنگ سرمه ۲. بلوط دریایی ۳. خارپشت دریایی
-
توتیا
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - سرمه ، اکسید روی و سرب که در کوره های ذوب سرب و روی به دست می آید. برای معالجة امراض چشم و نیز تقویت آن به کار می رود. 2 - خارپشت دریایی ، جانوری است از نوع خارپوستان با بدن کروی شکل که به سنگ ها و علف ها و دیگر جانوران دریایی می چسبد و از ...
-
توتیا
لغتنامه دهخدا
توتیا. (اِ) بمعنی سنگ سرمه ، و در تحفه گوید آن بر سه قسم است ، یکی زرد و یکی کبود و معدنی و انابیبی که مشتق از انبوبه است و به پارسی توتیای قلم می نامند و یکی از آنهااز دود مس است که در گداختن سنگ مس در کوره ٔ دوطبقه بهم می رسد و از سایر چیزها نیز گی...
-
توتیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tutiyā ۱. (شیمی) اکسید روی که در کورههایی که سرب و روی را ذوب میکنند بهدست میآید؛ دودی که در موقع گداختن سرب در بالای کوره جمع میشود. از داروهای چشم بوده و در معالجۀ بعضی از اورام چشم و برای تقویت باصره به کار میرفته؛ سرمه: ◻︎ غمزۀ نسرین ...
-
واژههای مشابه
-
گرد توتیا
لغتنامه دهخدا
گرد توتیا. [ گ َ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سوده ٔ توتیا. و آن گردی است که از سنگ توتیا گیرند و چشم را بدان درمان کنند : اگرت چشم تیرگی داردرهت از گرد توتیا بخشد. عطار.رجوع به توتیا شود.
-
غوره توتیا
لغتنامه دهخدا
غوره توتیا. [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) دوایی است برای چشم که از آب غوره درست کنند. (از فرهنگ نظام ).
-
غوره توتیا
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) دارویی است که از آب غوره برای چشم سازند.
-
روح توتیا
لغتنامه دهخدا
روح توتیا. [ ح ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بمعنی جست که بعد از سوختن آن را در چشم کشند. (غیاث اللغات ). جست که نوعی از فلزات است و بعربی خارصینی گویند، پس از کشتن آن را در چشم کشند، علامی فهامی در آیین اکبری مینویسد: نزد برخی روح توتیا، جست است ، مع...
-
زبده ٔ توتیا
لغتنامه دهخدا
زبده ٔ توتیا. [ زُ دَ / دِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کلورید زنگ . رجوع به دائرة المعارف بستانی : «زبده » و «زنگ » و نیز رجوع به زنگ و توتیا در این لغت نامه شود.
-
سنگ توتیا
لغتنامه دهخدا
سنگ توتیا. [ س َ گ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) توتیا. رجوع به همین کلمه شود.
-
کاغذ توتیا
لغتنامه دهخدا
کاغذ توتیا. [ غ َ ذِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کاغذی که توتیا در آن پیچند. || هرچیز باطل و از کار رفته ٔ بی اعتبار را اطلاق کنند. (آنندراج ) : نسخه ٔ سحر سامری کاغذ توتیا شودگر به کرشمه سردهی نرگس سرمه سای را.بابافغانی تبریزی (از آنندراج ).
-
توتیا شدن
لغتنامه دهخدا
توتیا شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از بسیار سوده و باریک شدن . (آنندراج ) : از بصیرت نیست مردم را نیاوردن به چشم من که در اندک زمانی توتیا خواهم شدن . صائب (از آنندراج ).از بی قراری دل دیوانه خوی من زنجیر توتیا شد و، زندان بگرد رفت . صائب (ایضاً...
-
توتیا کردن
لغتنامه دهخدا
توتیا کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از بسیار سودن و باریک کردن . (آنندراج ) : سپهر از کجرویها توتیا کرد استخوانم راچو بارم آرد شد دیگر چرا در آسیا مانم ؟ صائب (از آنندراج ). || سرمه کردن . داروی نیرودهنده در چشم کردن : گر آب دیده تیره کند دیده ٔ...