کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توتو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
توتو
/tutu/
معنی
جانور ریز سختپوست شبیه دانۀ خاکشیر که در آبهای شیرین بهخصوص آبهای ساکن، مانندِ آب حوض و آبانبار پیدا میشود؛ خاکشیر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
توتو
لغتنامه دهخدا
توتو. (اِ) مرغ . مرغ خانگی و خروس در زبان اطفال . || کلمه ایست که مرغان را بدان خوانند برای دانه خوردن و جز آن . تی تی . آوازی که بدان مرغ رابه دانه چیدن خوانند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
توتو
لغتنامه دهخدا
توتو. (ص مرکب ، ق مرکب ) چیزهائی که بر روی یکدیگر واقع شده و همدیگررا احاطه نماید، مانند پرده های پیاز. (ناظم الاطباء). پرده پرده . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : لختی گهر سرخ در آن حقه نهاده توتو سلب زرد بر آن روی فتاده .منوچهری (از یادداشت ایضاً).
-
توتو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) tutu جانور ریز سختپوست شبیه دانۀ خاکشیر که در آبهای شیرین بهخصوص آبهای ساکن، مانندِ آب حوض و آبانبار پیدا میشود؛ خاکشیر.
-
توتو
لهجه و گویش تهرانی
پرنده،جوجه، کِرم،جوجو
-
واژههای مشابه
-
تُوْتُوْ
لهجه و گویش گنابادی
touwtouw در گویش گنابادی یعنی پیچ پیچ ، پیچ خوردن ، تاب خوردن ، گیج زدن ، گیج خوردن ، سرگردانی ، تعادل نداشتن در هنگام حرکت و راه رفتن
-
توتو کردن
لغتنامه دهخدا
توتو کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دجدجه .مرغ خانگی را خواندن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
واژههای همآوا
-
طوتو
لغتنامه دهخدا
طوتو. [ طُ / طَ ] (ترکی ، اِ) در ترکی بمعنی آنست که کسی بخانه ٔ حاکم برای مال گذاری و غیره ،پسر و غیره را بگذارد و آن را یوغمال نیز گویند و در هندی به فتح اول خوانند بواو مجهول . (بهار عجم ).
-
توطو
لغتنامه دهخدا
توطؤ. [ ت َ وَطْ طُءْ ] (ع مص ) به پای سپردن . (زوزنی ). سپردن زیر پا. || سازواری و موافقت نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
تُوْتُوْ
لهجه و گویش گنابادی
touwtouw در گویش گنابادی یعنی پیچ پیچ ، پیچ خوردن ، تاب خوردن ، گیج زدن ، گیج خوردن ، سرگردانی ، تعادل نداشتن در هنگام حرکت و راه رفتن
-
جستوجو در متن
-
Tutu
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توتو
-
Desmond Tutu
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دزموند توتو
-
دج دج
لغتنامه دهخدا
دج دج . [ دَ دَ ] (ع اِ صوت ) کلمه ای است که بدان دجاجه را خوانند. (از منتهی الارب ). توتو.