کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توبا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
توبا
/tubā/
معنی
بزرگترین و بمترین ساز بادی، که از برنج ساخته میشود و دارای چند پیستون، لولۀ دراز پرپیچوخم، و دهانۀ پهن روبهبالا میباشد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
توبا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: tuba، مٲخوذ از ایتالیایی] (موسیقی) tubā بزرگترین و بمترین ساز بادی، که از برنج ساخته میشود و دارای چند پیستون، لولۀ دراز پرپیچوخم، و دهانۀ پهن روبهبالا میباشد.
-
واژههای مشابه
-
مانی توبا
لغتنامه دهخدا
مانی توبا. [ ت ُ ] (اِخ ) دریاچه ای در کانادا در ولایتی به همین نام . (از لاروس ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
مانی توبا
لغتنامه دهخدا
مانی توبا. [ ت ُ ] (اِخ ) یکی از ولایات مرکزی کانادا که در شرق ولایت «ساسکاچوان » و مغرب «اونتاریو» و شمال امریکای شمالی واقع است و 963 هزار تن سکنه دارد. مرکز آن وینی پگ است و این ولایت یکی ازمراکز تولید گندم کانادا بشمار می آید. (از لاروس ).
-
واژههای همآوا
-
طوبا
لغتنامه دهخدا
طوبا. (اِخ ) طوبی . درختی در بهشت . رجوع به طوبا شود : پشت این مشت مقلد کی شدی خم از رکوع گرنه در جنت امید سایه ٔ طوباستی .ناصرخسرو.
-
جستوجو در متن
-
toba
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توبا
-
Thomas Babington Macaulay
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توبا Babington Macaulay
-
قیاقولان
لغتنامه دهخدا
قیاقولان . (اِ) (اصطلاح کشتی ) گرفتن گردن و سر حریف در زیر بغل و زور دادن . (فرهنگ فارسی معین از رساله ٔ مندرج در مجموعه ٔ خطی بدون اسم کتابخانه ٔ ملک ؛ توبا 98).
-
دست آمدن
لغتنامه دهخدا
دست آمدن . [ دَ م َ دَ ] (مص مرکب ) بدست آمدن . حاصل شدن . یافت شدن . (یادداشت مرحوم دهخدا). پیدا شدن و حاصل گشتن . (ناظم الاطباء) : دست ناید بی درم در راه نان لیک هست آب دو دیده رایگان . مولوی .- به دست آمدن ؛ در اختیار قرار گرفتن . نصیب شدن : دین ...
-
متاب
لغتنامه دهخدا
متاب . [ م َ ] (ع مص ) (از «ت وب ») از گناه بازگشتن . (ترجمان القرآن ). بازگشتن از گناه . (زوزنی ). تاب الی اﷲ توبا و توبة و متاباً و تابة و تتوبة، بازگشت از گناه . تائِب و تَوّاب نعت است از آن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). بازگشت...
-
تند و خوند
لغتنامه دهخدا
تند و خوند. [ ت ُ دُ خُن ْ ] (ص مرکب ، از اتباع ) ترت ومرت و تار و مار. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 90). تار و مار. (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ جهانگیری ) : هرچه ورزیدند ما را سالیان شد بدست اندر بساعت تند و خوند.آغاجی (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 90).پسندیده ند...
-
غمخواری
لغتنامه دهخدا
غمخواری . [ غ َ خوا / خا ] (حامص مرکب ) دوستی حقیقی و شفقت و شرکت در غم و اندوه . (ناظم الاطباء). غمخوار بودن . غمخوارگی . تیمارداری . تیمار. دلسوزی و مهربانی . غمگساری . اهتمام : دلا یاری مجوی ازیار بدعهدکز آن خونخواره غمخواری نیاید. خاقانی .ببین تا...
-
جان شکر
لغتنامه دهخدا
جان شکر. [ ش ِ ک َ ] (نف مرکب ) شکارکننده ٔ جان . (شرفنامه ٔ منیری ) (برهان ):زاغ ... گفت می اندیشم که خود را از بلای این ظالم (مار) جان شکر برهانم . (کلیله و دمنه ).گهی خونم بدان زلف دوتای پرشکن ریزدگهی خوابم بدان چشم سیاه جان شکر بندد. عبدالواسع جب...