کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توانیابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تواندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: tavān doxt) (توان + دخت = دختر) ، دختری که نیرومند و توانا باشد .
-
ranging
فاصلهیابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فرایند تعیین فاصلۀ هدف به روشهای گوناگون، از روشهای دستی گرفته تا استفاده از رادار
-
malicious call identification
مزاحمیابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدماتی که در آن بنا به تقاضای مشترک برخوانده میتوان ازطریق شبکه، شمارۀ مشترک برخوان را بهعنوان مزاحم شناسایی و ثبت کرد
-
virus scanning
ویروسیابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایند یافتن و شناسایی ویروسها
-
target acquisition
هدفیابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فرایندی که در آن، هدف، شناسایی و آشکارسازی میشود و موقعیت آن برای بهکارگیری سلاح تعیین میشود
-
position finding
موقعیتیابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تعیین موقعیت یک فرد یا شیء بهطور خودکار با تجهیزات مربوط به این اقدام
-
نکته یابی
لغتنامه دهخدا
نکته یابی . [ ن ُ ت َ / ت ِ] (حامص مرکب ) عمل نکته یاب . رجوع به نکته یاب شود.
-
واحد توان
لغتنامه دهخدا
واحد توان . [ ح ِ دِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحد توان یا قدرت در دستگاه .S .K .M عبارت است از وات . اضعاف وات که هر یک بعنوان واحدی به کار میروند با نشانه های بین المللی آنها عبارتند از: هکتووات (hw) که برابر است با صد وات رجوع به هکتووات شود...
-
بی توان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] bitavān ضعیف.
-
dispersive power
توان پاشش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک، فیزیک] توانایی محیط مادی در تجزیۀ نور مرکب به رنگهای مختلف
-
propeller horsepower
توان پروانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] توانی که برای رانش شناور به پروانه منتقل میشود و برابر است با توان محور چرخدنده منهای انرژی تلفشده در مسیر انتقال
-
radiating power
توان تابشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کل انرژی تابیدهشده از واحد سطح چشمۀ تابش در واحد زمان
-
resolusion 1, resolving power
توان تفکیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] توانایی سامانۀ نوری در جداسازی دو نقطۀ جداازهم
-
rotatory power
توان چرخانش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] توانایی مادۀ فعال نوری در چرخاندن صفحۀ قطبش
-
power output, output power
توان خروجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] انرژیای که در واحد زمان از هر تقویتکننده به جزء دیگری از مدار، مانند بلندگو، میرسد