کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توالت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
توالت
/tu(o)'ālet/
معنی
۱. مستراح.
۲. (اسم مصدر) آرایش کردن صورت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آرایش، بزک
۲. آبریزگاه، بیتالخلاء، حاجتگاه، خلا، دستشویی، کابینه، مبال، مبرز، مستراح
برابر فارسی
آبخانه، دستشویی، دست به آب
دیکشنری
toilet, toilette, water closet
-
جستوجوی دقیق
-
توالت
واژگان مترادف و متضاد
۱. آرایش، بزک ۲. آبریزگاه، بیتالخلاء، حاجتگاه، خلا، دستشویی، کابینه، مبال، مبرز، مستراح
-
توالت
فرهنگ واژههای سره
آبخانه، دستشویی، دست به آب
-
توالت
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - آرایش چهره و سر. 2 - مستراح .
-
توالت
لغتنامه دهخدا
توالت . [ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) بزک . چاسان فاسان . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). این کلمه چندی است که در زبان فارسی متداول شده و با کردن صرف شود. و رجوع به بزک و آرایش شود.- اسباب توالت ؛ وسائل آرایش . وسایل بزک از قبیل : پودر، ماتیک ، سرخاب ، سفیداب ،...
-
توالت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: toilette] tu(o)'ālet ۱. مستراح.۲. (اسم مصدر) آرایش کردن صورت.
-
توالت
دیکشنری فارسی به عربی
مرحاض
-
واژههای مشابه
-
توالت کردن
واژگان مترادف و متضاد
آرایش کردن، بزرگ کردن، خود را آراستن
-
سیفون توالت
دیکشنری فارسی به عربی
تدفق
-
اتاقک توالت
دیکشنری فارسی به عربی
مرحاض
-
سوسک توالت
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: süsk طاری: süsk طامه ای: süsk طرقی: süsk کشه ای: süsk نطنزی: susk
-
برس توالت
واژهنامه آزاد
گورو. مانند جارو.
-
واژههای همآوا
-
طوالة
لغتنامه دهخدا
طوالة. [ طَوْ وا ل َ ] (ع ص ) تأنیث طَوّال . (معجم البلدان ).
-
طوالة
لغتنامه دهخدا
طوالة. [ طُ ل َ ] (اِخ ) موضعی است . || چاهی است . (منتهی الارب ). موضعی است ببرقان و درآن چاهی است . قال ثعلب فی قول الحطیئة : و فی کل ممسی لیلة و معرس خیال یوافی الرکب من ام معبدفحیاک ودّ ما هداک لفتیةو خوص باعلی ذی طوالة هجّد.نصر گوید: طواله چاهی ...