کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تواری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تواری
/tavāri/
معنی
۱. پنهان شدن؛ نهفته شدن.
۲. دربهدر شدن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. دربهدری
۲. اختفا
۳. دربهدر شدن
۴. پنهان شدن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تواری
واژگان مترادف و متضاد
۱. دربهدری ۲. اختفا ۳. دربهدر شدن ۴. پنهان شدن
-
تواری
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص ل .) پنهان شدن ، نهفته گشتن .
-
تواری
لغتنامه دهخدا
تواری .[ ت َ ] (ع مص ) پنهان شدن . (زوزنی ). پوشیده شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). استتار.اختفاء. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). پنهان شدن و پوشیدگی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : و پسرزاده ای را ازآن نزار که از جمله ٔ ائمه ٔ ایشان...
-
تواری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tavāri ۱. پنهان شدن؛ نهفته شدن.۲. دربهدر شدن.
-
واژههای همآوا
-
طواری
لغتنامه دهخدا
طواری . [ طَ ] (ع اِ) ج ِ طارئة، بمعنی داهیة، حادثه ، مصیبت .- طواری شهادت ؛ اصناف و الوان آن . رجوع به شرایع کتاب الشهادات شود.
-
جستوجو در متن
-
germ plasm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلاسمیدروژن، قسمت قابل تواری نطفه
-
life peer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرد یا اشرافی غیر قابل تواری
-
heritable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجرایی، اری بردنی، باری رسیدنی، قابل تواری
-
inheritable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارثی، موروثی، قابل انتقال، قابل تواری، میرای بردنی
-
heredities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارثی، وراثت، انتقال موروثی، تمایل برگشت باصل، تواری، رسیدن خصوصیات جسمی و روحی باری
-
پراکندگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. افتراق، پریشانی، تشتت، تفرق، تفرقه ۲. افشان، نثار ۳. انفکاک ۴. پاچیدگی، پاشیدگی، تلاشی ۵. پریشانی، نابسامانی ۶. انتشار، شیوع، پخش ۷. تواری ≠ جمعیت
-
سجوف
لغتنامه دهخدا
سجوف . [ س ُ ] (ع اِ) ج ِ سجف ، بمعنی پرده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) : و مزوران را رای از تزویر جز گریز بهنگام و استمساک به اذیال شام و تواری در سجوف ظلام ... (جهانگشای جوینی ). رجوع به سجف شود.
-
تدفن
لغتنامه دهخدا
تدفن . [ ت َ دَف ْ ف ُ ] (ع مص ) پنهان گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). استتار و تواری . (المنجد) (اقرب الموارد). || شتاب کردن شتر در رفتار. (از المنجد) (از اقرب الموارد).