کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تواره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تواره
/tovāre/
معنی
۱. بوتههای خار که بر روی دیوار و دور باغ و پالیز قرار میدهند.
۲. کلبهای که از بوتهها و شاخ و برگ درخت در کنار کشتزار درست کنند: ◻︎ بباید رفتن آخر چند باشی / چو متواری در این خانهٴ تواره (ناصرخسرو: ۴۶۰).
۳. خانهای که در آن سرگین چهارپایان و کاه و خاروخاشاک بریزند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تواره
فرهنگ فارسی معین
(تُ رِ) (اِ.) 1 - اتاقی که در آن سرگین چارپایان و کاه و غیره ریزند. 2 - بته های خار که بالای دیوار و گرد باغ و پالیز قرار می دهند.
-
تواره
لغتنامه دهخدا
تواره . [ ت َ رَ / رِ ] (اِ) نشیمن و خانه و دیواری را گویند که از نی و علف سازند. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ). خانه ای که از نی و علف سازند و در آن مستحفظین باغ انگور پناهنده شوند. (ناظم الاطباء) : ببا...
-
تواره
لغتنامه دهخدا
تواره . [ ت ُ رَ / رِ ] (اِ) خانه ای باشد که در آن بجز سرگین و پلیدی و کاه هیچ نبود. (صحاح الفرس ). خانه ای را گویند که در آن کاه و سرگین و پلیدیها ریزند. (برهان ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). زبیل دان . (ناظم الاطباء). || خار سر دیوار و دور باغ ...
-
تواره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tovāre ۱. بوتههای خار که بر روی دیوار و دور باغ و پالیز قرار میدهند.۲. کلبهای که از بوتهها و شاخ و برگ درخت در کنار کشتزار درست کنند: ◻︎ بباید رفتن آخر چند باشی / چو متواری در این خانهٴ تواره (ناصرخسرو: ۴۶۰).۳. خانهای که در آن سرگی...
-
واژههای همآوا
-
طواره
لغتنامه دهخدا
طواره . [ طَ رَ / رِ ](اِ) بیش . بیخی باشد مانند ماه پروین گویند با ماه پروین یک جا روید لیکن سم قاتل است . (برهان ) (آنندراج ). نام گیاهی که سم الساعة است و تریاق آن انتله است که با وی در یک جا روید. (ابن البیطار در کلمه ٔ انطله ٔ سوداء). به لغت اند...
-
جستوجو در متن
-
فارجک
لغتنامه دهخدا
فارجک . [ رِ ج َ ] (اِخ ) مدرسه ای که در محله ٔ فارجک بخارا بوده است . نرشخی گوید: هم به روزگار امیر سعید نصربن احمدبن اسماعیل در ماه رجب سال بر سیصدوبیست وپنج در بخارا آتش افتاد و جمله ٔبازارها بسوخت ، و آغاز آن از دکان هریسه پزی بود به دروازه ٔ سمر...
-
کازه
لغتنامه دهخدا
کازه . [ زَ / زِ ] (اِ) نشستگاهی که پالیزبانان از چوب و گیاه سازند جهت آنکه به وقت باران در آنجا نشینند. (صحاح الفرس ). خانه ٔ خرگاهی که از چوب و نی و علف سازند. (انجمن آرا) (آنندراج ) (فهرست نوادر لغات معارف بهأولد چ استاد فروزانفر). سایه گاه . سای...
-
درگرفتن
لغتنامه دهخدا
درگرفتن . [ دَ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) گرفتن . مؤثر افتادن . کار کردن . کارگر افتادن . اثر کردن . کارگر شدن . (ناظم الاطباء). تأثیر کردن : گفت من رها نکنم تا جنازه ٔ او در گورستان مسلمانان برند که او رافضی بود و هرچند مردمان بگفتند با آن دانشمند در...
-
افریقیة
لغتنامه دهخدا
افریقیة. [ اِ قی ی َ ](اِخ ) افریقا و در قدیم به تونس اطلاق میشده . (از فرهنگ فارسی معین ). حمداﷲ مستوفی آرد: از اقلیم دویم وسیم است . مملکتی طویل و عریض است و بلاد مشهورش طرابلس و مهدیه و تونس و تاهرت و سجلماسه و دارالملکش قرطاجینه بوده است و از غای...