کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توارث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
توارث
/tavāros/
معنی
از یکدیگر ارث بردن؛ به هم ارث دادن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. ارث بردن، به همارث دادن، به ارث رسیدن، از هم ارث بردن
۲. ارثی، موروثی
برابر فارسی
همریگ
دیکشنری
inheritance
-
جستوجوی دقیق
-
توارث
واژگان مترادف و متضاد
۱. ارث بردن، به همارث دادن، به ارث رسیدن، از هم ارث بردن ۲. ارثی، موروثی
-
توارث
فرهنگ واژههای سره
همریگ
-
توارث
فرهنگ فارسی معین
(تَ رُ) [ ع . ] (مص م .) ارث بردن از یکدیگر.
-
توارث
لغتنامه دهخدا
توارث . [ ت َ رُ ] (ع مص ) از یکدیگر میراث گرفتن . (زوزنی ) (از آنندراج ). همدیگر وراثت جستن ، یقال : توارثوا کابراً عن کابر. (منتهی الارب ). میراث بردن بعضی از بعضی . (از اقرب الموارد). || کلیه ٔمشخصات جسمانی و ضمیری که از آباء و اجداد و پدر و مادر ...
-
توارث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tavāros از یکدیگر ارث بردن؛ به هم ارث دادن.
-
توارث
دیکشنری فارسی به عربی
وراثة
-
جستوجو در متن
-
linkage disequilibrium, LD 2, gametic phase disequilibrium, allelic association, gametic disequilibrium
فراپیوستگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] توارث توأم چند جایگاه ژنی مجزا ولی بههمپیوسته که همراهی آنها از نظر آماری بسیار بیشتر از میزان مورد انتظار است متـ . نامتعادلی پیوستگیزاد
-
constitution
سرشتار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ساخت بنیادی جسمانی و روانشناختی یک فرد که بخشی از آن حاصل توارث و بخشی دیگر از آن نتیجۀ تجربیات زندگی و عوامل محیطی است
-
وراثة
دیکشنری عربی به فارسی
انتقال موروثي , رسيدن خصوصيات جسمي وروحي بارث , تمايل برگشت باصل , توارث , وراثت
-
مندل
لغتنامه دهخدا
مندل . [ م ِ دِ ] (اِخ ) گرِگور یوهان . راهب و گیاه شناس اتریشی (1822-1884م .) که آزمایشهای فراوان و بسیار دقیقی بر روی گیاهان دورگه انجام داد و کیفیت توارث را میان گیاهان تحقیق کرد و به کشف قانون توارث موفق گردید که به نام او مشهورگردید. (از لاروس )...
-
غرقی
لغتنامه دهخدا
غرقی . [ غ َ قا ] (ع ص ، اِ) ج ِ غریق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به غریق شود: ارث غرقی و مهدوم علیهم ؛ غرق شدگان و مهدوم علیهم از همدیگر ارث میبرند در صورتی که ایشان یا یکی از ایشان مالی داشته و حق توارث داشته باشند و تقدم مرگ هیچیک معلوم ...
-
شریف
لغتنامه دهخدا
شریف . [ ش َ ] (اِخ ) قومی است که عمال سلاطین مصر را معزول العمل ساخته بطناً بعد بطن به طریق توارث متکفل امور ریاست کعبه اند و آن جماعت را شرفاء کعبه گویند و شریف مفرد آن است . (آنندراج ). لقب بزرگ و رئیس مکه ٔ معظمه . (ناظم الاطباء): شریف مکه ؛ حاکم...
-
بیوفیزیک
لغتنامه دهخدا
بیوفیزیک . [ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) زیست فیزیک . تحقیق در دستگاههای زنده بر اساس اصول علم فیزیک و بوسیله ٔ روشهای آن . از کارهای اولیه در بیوفیزیک (زیست فیزیک ) تحقیقات ی . ر. فون مایر را درباره ٔ قانون بقای انرژی در موجودات زنده ، و پژوهشهای هَ . فون ...
-
تابوت سکینه
لغتنامه دهخدا
تابوت سکینه . [ ت ِ س َ ن َ ] (اِخ ) تابوت شهادت ، تابوت عهد. تابوتی بود که بعدد هر پیغمبری خانه ای از زبرجد سبز در وی بود آخرین خانه ها خانه ٔ حضرت رسالت صلی اﷲ علیه و آله و سلم بود و در آن خانه دیباچه ای بود حمرا و در آن صورت حضرت بود صلعم که درو ن...