کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توابه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توابه
لغتنامه دهخدا
توابه . [ ت َ ب َ ] (اِخ ) نام مبارزی است تورانی که پسر او برته نام داشت . (برهان ) (آنندراج ) (از شرفنامه ٔ منیری ) (از ناظم الاطباء). نام پهلوانی ایرانی . (از فهرست ولف ) : ز تخم توابه چو هشتادوپنج سواران رزم و نگهدار گنج .فردوسی .
-
واژههای مشابه
-
توأبة
لغتنامه دهخدا
توأبة. [ ت ُ ءَ ب َ ] (ع اِ) (از «ؤب »)تُؤَبة. (اقرب الموارد). عار و ننگ و فضیحت و رسوائی و هر چیز که از آن شرم داشته می شود. (ناظم الاطباء). خواری و رسوائی . عار. حیاء. (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
توانه
لغتنامه دهخدا
توانه . [ ت َ ن َ ] (اِخ ) نام مبارزی است تورانی که توابه نیز گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به توابه شود.
-
برته
لغتنامه دهخدا
برته . [ ب َ ت ِ ](اِخ ) نام پهلوانی ایرانی در روایات داستانی از نژاد و فرزندان توابه . وی در جنگ دوازده رخ مبارز و هماورد کهرم بود و او را در میدان نبرد کشت : نهم برته با کهرم تیغ زن دو خونی و هر دو سر انجمن همی آزمودند هرگونه جنگ گرفتند پس تیغ هندی...
-
مارکده
واژهنامه آزاد
یکی از روستاهای زیبای حاشیه رودخانه ی زاینده رود از توابه دهستان گرمدره و بخش هوره و شهرستان سامان استان چهارمحال و بختیاری با جمعیت 1620 نفر (سال 1390) و با ارتفاع 2017 متر از سطح دریا و با قدمت حدود 450 ساله - شغل اصلی کشاورزی و با زبات ترکی و فارس...