کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ته و بالا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ته مانده
دیکشنری فارسی به عربی
نفاية
-
تَهْ رو
لهجه و گویش گنابادی
tahrw در گویش گنابادی یعنی صورت ، ظاهر ، رودرو
-
تَه گوشی
لهجه و گویش گنابادی
tahgoshi در گویش گنابادی یعنی سیلی ، ضربهای که با دست به صورت کسی زده شود.در گویش گنابادی معادل خوگوشی است.
-
دو تَهْ
لهجه و گویش گنابادی
dwtah در گویش گنابادی جمع داخل ، درون ، اندرون
-
ته نشین
دیکشنری فارسی به عربی
برازي
-
ته ریش
دیکشنری فارسی به عربی
خصلة
-
ته رنگ
دیکشنری فارسی به عربی
صبغة
-
ته نشینی
دیکشنری فارسی به عربی
غريني , متر , مستوطنة
-
تَه تَغارى
لهجه و گویش بختیاری
ta-taqâri تهتغارى، آخرین فرزند.
-
تَه قَزقُون
لهجه و گویش بختیاری
ta-qazqun ته دیگ، لایهاى که پس از جوشاندن شیر در ته دیگ بهوجود آید.
-
تَه قِیلُون
لهجه و گویش بختیاری
ta-qeylun ته قلیان.
-
تَه مَنَّه
لهجه و گویش بختیاری
ta:manna/ta:monna ته مانده، باقىمانده.
-
سرو ته
فرهنگ گنجواژه
همگی
-
ته بزک
لهجه و گویش تهرانی
آرایش مختصر
-
ته پر
لهجه و گویش تهرانی
تفنگی که از ته پر میشود