کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ته ته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ته ته
لغتنامه دهخدا
ته ته . [ ت َه ْت َه ْ ] (ص ) افزوده شده و انبوه شده . (ناظم الاطباء).
-
ته ته
لغتنامه دهخدا
ته ته . [ ت ُه ْ ت ُه ْ ] (ع اِ صوت ) کلمه ای است که شتران را بدان زجر کنند و سگان را خوانند. || حکایت لکنت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
bottom fermentation
تهتخمیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی فرایند تخمیر که در کف تخمیرگاه و در حرارت پایین با سرعتی کم انجام میشود و حبابهای دیاکسیدکربن تولیدشده از کف تخمیرگاه به طرف بالا حرکت میکنند
-
bottom ash
تهخاکستر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] باقیماندۀ ناشی از سوختن زباله یا سوخت در دیگ بخار یا زبالهسوز
-
tail tree, tail spar
تهدکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] دکل درختی یا دکلی که انتهای سیمنقاله به آن وصل میشود
-
bottom sediment
تهرسوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مواد جامد نهشته در کف پیکرههای آبی
-
stub
تهرسید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] قسمت باقیمانده از هرنوع قبض که مشخصات قبض صادرشده در آن آمده است
-
black end
تهسیاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] عارضهای در برخی از ارقام گلابی که به سیاه شدن بافتهای گلگاه میوه میانجامد
-
bottomset bed
تهلایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] پایینترین لایۀ افقی یا کمشیب در پیشلایههای پیشروندۀ دلتا یا پشته
-
backbencher
تهمجلسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] عضو عادی مجلس بریتانیا که مقامی در دولت حاکم یا حزب مخالف ندارد و در ردیفهای عقب مجلس مینشیند
-
watermark
تهنقش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] دادههای حامل شناسانههای منابع یا مالکان اثر و احتمالاً اطلاعات اختیاری دیگر
-
تَهْ رو
لهجه و گویش گنابادی
tahrw در گویش گنابادی یعنی صورت ، ظاهر ، رودرو
-
تَه گوشی
لهجه و گویش گنابادی
tahgoshi در گویش گنابادی یعنی سیلی ، ضربهای که با دست به صورت کسی زده شود.در گویش گنابادی معادل خوگوشی است.
-
دو تَهْ
لهجه و گویش گنابادی
dwtah در گویش گنابادی جمع داخل ، درون ، اندرون