کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهی دستی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نان تهی
لغتنامه دهخدا
نان تهی . [ ن ِ ت ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نان بی نانخورش . (ناظم الاطباء). نان خالی . نان پتی : کوفته در سفره ٔ ما گو مباش کوفته را نان تهی کوفته ست . سعدی .روده ٔ تنگ به یک نان تهی پر گرددنعمت روی زمین پر نکند دیده ٔ تنگ .سعدی (گلستان چ یوسفی ص ...
-
میان تهی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) miyāntohi آنچه داخلش خالی باشد و چیزی در آن نباشد.
-
تهی دست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] tohidast تنگدست؛ فقیر؛ بیچیز؛ بیپول.
-
یک تهی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] yektahi ۱. یکلا؛ یکلایی.۲. ویژگی جامۀ یکلا و نازک.
-
تهی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اخل , استنفذ , انزع احشاء , سرية , عادم
-
میالن تهی
دیکشنری فارسی به عربی
جوف
-
تهی نشدنی
دیکشنری فارسی به عربی
لا ينضب
-
میان تهی
واژهنامه آزاد
چیزی که میان آن خالی باشد؛ پوچ.
-
تهی دستان
واژهنامه آزاد
فقیران
-
jejunostomy tube
لولۀ تهیرودهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] لولهای که یک سر آن مستقیماً وارد تهیروده میشود و برای غذادهی طولانیمدت به کار میرود
-
depleted mantle
گوشتۀ تهیشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بخشی از گوشتۀ زمین که غلظت عناصر ناسازگار در آن معمولاً براثر ذوب بخشی کاهش یافته است
-
undepleted mantle
گوشتۀ تهینشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مادۀ گوشتهای اولیه که هیچ بازالتی از آن خارج نشده است
-
jejunostomy
تهیرودهسُنبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ایجاد سوراخی در دیوارۀ شکم ازطریق جراحی که در نتیجۀ آن محتویات تهیروده به بیرون راه پیدا میکند
-
پهلو تهی کردن
فرهنگ فارسی معین
(پَ. تُ. کَ دَ)(مص ل .) کناره کردن از کاری .
-
تهی و تهک
لغتنامه دهخدا
تهی وتهک . [ ت َ / ت ِ / ت ُ ی ُ ت َ هََ ] (ص مرکب ، ازاتباع ) این لغت از اتباع است به معنی برهنه و عریان و تهی و خالی . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خالی و برهنه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : ای ز همه (زهر؟) مردمی تهی و تهک مردم نزدیک تو چرا ...