کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهکیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تهکیم
لغتنامه دهخدا
تهکیم . [ ت َ ] (ع مص ) سرود گفتن کسی را. || مغنی گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تحکیم
واژگان مترادف و متضاد
استحکام، استقرار، استواری، برقراری، تثبیت، تقویت ≠ تضعیف
-
تحکیم
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - کسی را حاکم یا داور کردن .2 - در فارسی به معنای استوار کردن .
-
تحکیم
لغتنامه دهخدا
تحکیم . [ ت َ ] (ع مص ) حاکم گردانیدن کسی را در مال خویش . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || حاکم گردانیدن کسی را در کاری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). حاکم گردانیدن . (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (ترجمان جرجانی ترتی...
-
تحکیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tahkim ۱. استوار کردن.۲. [قدیمی] کسی را در کاری یا امری حاکم گردانیدن؛ کسی را فرمانروا کردن و امری را به او واگذار ساختن.