کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهمت کرده شده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تهمت زدن
دیکشنری فارسی به عربی
اتهم , افتراء , فضيحة , مهمة
-
تهمت زدن به
دیکشنری فارسی به عربی
جرم
-
تهمت یا افترا
دیکشنری فارسی به عربی
افتراء
-
دروغ و تهمت
فرهنگ گنجواژه
ریا، تهمت.
-
جستوجو در متن
-
ظنین
لغتنامه دهخدا
ظنین . [ ظَ ] (ع ص ) مُتهم . مَظنون .صاحب تهمت . تُهمت زده . تهمت نهاده شده . تهمت کرده شده .
-
مأبورة
لغتنامه دهخدا
مأبورة. [ م َءْ رَ ] (ع ص ) سکة مأبورة؛ یعنی رسته ٔ خرمابن گشن و اصلاح داده شده . (منتهی الارب ). نخلة مأبورة؛ خرمابن گشن داده شده و سکة مأبوره ؛ راسته ٔ خرما بنان گشن داده شده . (ناظم الاطباء). || شاة مأبورة؛ یعنی گوسپند سوزن خورانیده . (منتهی ...
-
مطهر
لغتنامه دهخدا
مطهر. [ م ُ طَهَْ هََ ] (ع ص ) پاک کرده شده . (آنندراج ). پاک و پاکیزه . (ناظم الاطباء). پاکیزه . پاک . نمازی کرده . نمازی شده . پاک گشته . مقدس . منزه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ز رحمت مصور ز حکمت مقدربه نسبت مطهر به عصمت مشهر. ناصرخسرو.دریای م...
-
ارسطوخسنوسیه
لغتنامه دهخدا
ارسطوخسنوسیه . [ اَ رِ ؟ ] (اِخ ) (از فارابی ) شاید مصحف ارسطوخنس . فیلسوف و موسیقی دان یونانی ، متولد در تارانت در حدود 350 ق . م . وی تلمیذ اَریُست بود و بتقلید سوئیداس 453 تألیف کرد که از آن میان فقط ((ایقاعات )) قدیمترین بحث موسیقی تا کنون شناخت...
-
منحل
لغتنامه دهخدا
منحل . [ م ُ ح َل ل ] (ع ص ) گشاده شونده . (غیاث ) (آنندراج ). گره گشاده . (ناظم الاطباء). بازگشته . گشاده . گشوده . از هم باز شده . (یادداشت مرحوم دهخدا).- منحل گردیدن ؛ از هم گشودن . ازهم گسیخته شدن : اگر در خیال جبال یک نفس نقش آن تصور گیرد، اجزا...
-
ژوستن
لغتنامه دهخدا
ژوستن . [ ت َ ] (اِخ ) نام مورخ لاتینی در قرن دوم میلادی . زمان زندگانی این مورخ درست معلوم نیست و تصور میکنند که در زمان آنتونن ها بخصوص آنتونن لوپیو (مقدس ) زندگانی میکرده است (یعنی تقریباً بین 138 و 161 م .). با وجود این راجع به زمان او بعضی تا قر...
-
حسن
لغتنامه دهخدا
حسن . [ ح َ س َ ] (ع اِ) (حدیث ...) در اصطلاح علم درایت نوعی از احادیث به این لقب شناخته شود. آملی گوید: و حسن آن است که در اسناد آن تهمتی نباشد،و شاذ نبود... و بعضی از متأخران گفتند: حسن آن است که در او ضعفی غیرمحتمل نباشد. و صلاحیت آن داشته باشد ک...
-
حجاج
لغتنامه دهخدا
حجاج . [ ح َج ْ جا ] (اِخ ) ابن عبید. عسقلانی در قسم سوم اصابة آرد: و برخی ابن عتیک گفته اند. ادراک دارد، یعنی پیغمبر را اندکی درک کرده است . ابن کلبی گفت : وی شوهر ام جمیل هلالیة بود. که مغیرةبن شعبه نسبت به او متهم شده بود. (الاصابة قسم 3 ج 2 ص 58)...
-
مبرا
لغتنامه دهخدا
مبرا. [ م ُ ب َرْرا ] (ع ص ) بیزارشده و دورشده . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : هر شاه که او ملک تو و ملک تو بینداز ملک مبرا شود از ملک معرا.مسعودسعد (دیوان چ رشید یاسمی ص 71). || پاک کرده شده و معاف و آزاد. (ناظم الاطباء). پاک . منزه . بری : پی...
-
ابن خلکان
لغتنامه دهخدا
ابن خلکان . [ اِ ن ُ خ َل ْ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) شمس الدین ابوالعباس احمدبن ابراهیم بن ابی بکربن خلکان بن ناوک بن عبداﷲبن شاکَل بن الحسین بن مالک بن جعفربن یحیی بن خالد البرمکی الاربلی الشافعی . یکی از بزرگان علما و صدور رؤسا. و چنانکه خود او در تضاعی...
-
الغنجار
لغتنامه دهخدا
الغنجار. [ اَ غ ُ ] (اِ) خشم و اعراضی که خوبرویان و محبوبان از روی عشوه و نازکنند. (از فرهنگ جهانگیری ) (از برهان قاطع) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی ) : چو سیر گشتی و بیدار گشتی ای نادان ترش بود پس هفتاد لاشک الغنجار .عثمان مختاری (از...