کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهمت بستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تهمت یا افترا
دیکشنری فارسی به عربی
افتراء
-
دروغ و تهمت
فرهنگ گنجواژه
ریا، تهمت.
-
جستوجو در متن
-
بهتان
واژگان مترادف و متضاد
۱. افترا، ترفند، تهمت، دروغ، فریه، کذب ۲. افترا زدن، افترا بستن، تهمت بستن، تهمت زدن، دروغ بستن، دروغ زدن
-
شاخچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ شاخ] [قدیمی] šāxče ۱. شاخ کوچک؛ شاخک.۲. تهمت؛ افترا.〈 شاخچه بستن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] تهمت بستن؛ افترا و تهمت زدن.
-
شاخچه بستن
لغتنامه دهخدا
شاخچه بستن . [ چ َ / چ ِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) تهمت و افترا. (آنندراج ). کنایه از تهمت بستن . (فرهنگ نظام ) : هزار شاخچه بر خویش بسته ام طالب اگر بغیر در افتم ببین چها بندم .طالب آملی (از آنندراج ).
-
شاخچه بستن
فرهنگ فارسی معین
(خْ چِ. بَ تَ) (مص ل .) تهمت زدن .
-
افترا زدن
لغتنامه دهخدا
افترا زدن . [ اِ ت ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) تهمت زدن . دروغ بستن بکسی . بدروغ چیزی بکسی بستن . و رجوع به افتراء شود.
-
زور بستن
لغتنامه دهخدا
زور بستن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) تهمت زدن . دروغ بستن : بر موسی پیمبر و بر یوشعبن نون بهتان و زور بندی ، ای طاغی غوی .سوزنی (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
ضريبة
دیکشنری عربی به فارسی
ماليات کالا هاي داخلي , ماليات غيرمستقيم , ماليات بستن بر , قطع کردن , ماليات , باج , خراج , تحميل , تقاضاي سنگين , ملا مت , تهمت , سخت گيري , ماليات بستن , ماليات گرفتن از , متهم کردن , فشاراوردن بر
-
حدج
لغتنامه دهخدا
حدج . [ ح َ ] (ع مص ) تیز نگریستن به کسی . (تاج المصادر بیهقی ). چشم انداختن بر چیزی . (منتهی الارب ). || تیر و جز آن به کسی انداختن . حدج به سهم ؛ به تیر زدن . (از منتهی الارب ). || حدج بستن بر شتر. (از منتهی الارب ) پالان بستن بر شتر. پالان بر شتر ...
-
دروغ بستن
لغتنامه دهخدا
دروغ بستن . [ دُ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) دروغ گفتن . دروغ بافتن . تهمت زدن . (یادداشت مرحوم دهخدا). به کسی نسبت دروغ دادن و بهتان بر کسی بستن . (ناظم الاطباء). اعتباط. افتراء. (زمخشری ). تهمت : دست من و زلف یار حاشابر خویش دروغ بسته بودم . کمال خجندی (ا...
-
قذف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] qazf ۱. تهمت و افترا بستن.۲. استفراغ کردن.۳. دشنام دادن.۴. پرتاب کردن؛ دور انداختن.
-
بستن
لغتنامه دهخدا
بستن . [ ب َ ت َ ] (مص ) پهلوی بستن . از ریشه ٔ اوستایی و پارسی باستان ، بند . طبری ، دوستن . مازندرانی ، دوسّن و دَوسن . گیلکی ، دوستن . بند کردن . فراهم کشیدن . پیوستن . ضد گشودن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ص 278). مقابل گشادن لازم و متعدی هر دو آ...
-
ارابة
لغتنامه دهخدا
ارابة. [ اِ ب َ ] (ع مص ) کسی را بگمان افکندن . بگمانی افکندن . (تاج المصادر بیهقی ). بگمان انداختن . در شک افکندن . || شک آوردن . ریبت آوردن . || تهمت کردن . || صاحب شک وتهمت گردیدن مرد (یعنی متهم شدن )، یا کار ناپسندی کردن . || جغرات ساختن شیر را. ...
-
عذق
لغتنامه دهخدا
عذق . [ ع َ ] (ع مص ) دور کردن گشن را از ماده شتران و فراهم آوردن و فراگرفتن آنها را. || بستن بر گوسفند پشم را بخلاف رنگ آن جهت نشان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از قطرالمحیط). نشان کردن گوسفند. (تاج المصادر بیهقی ). || دشنام دادن کسی را و تهم...