کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهطل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تهطل
لغتنامه دهخدا
تهطل . [ ت َ هََ طْ طُ ] (ع مص ) هطل . (اقرب الموارد). || شفا یافتن از بیماری . (ناظم الاطباء). رجوع به تهطلؤ و هطل شود. || حیله و فریب کردن دزد. (ناظم الاطباء). رجوع به تهطلس شود.
-
جستوجو در متن
-
متهطل
لغتنامه دهخدا
متهطل . [ م ُ ت َ هََ طْ طِ ] (ع ص ) متهطلس . (ناظم الاطباء). رجوع به متهطلس و تهطل شود.