کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهزیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تهزیل
/tahzil/
معنی
لاغر کردن: ◻︎ اگر دشمن شود فربه ز کلک اوست تهزیلش / وگر ملکت شود لاغر ز عزم اوست تسمینش (قاآنی: ۴۹۲).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تهزیل
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) لاغر کردن .
-
تهزیل
لغتنامه دهخدا
تهزیل . [ ت َ ] (ع مص ) لاغر گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). لاغر کردن : واللک و السندروس یسا کذلک و اًن کانا یشترکان معه فی التهزیل . (ابن البیطار از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
تهزیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tahzil لاغر کردن: ◻︎ اگر دشمن شود فربه ز کلک اوست تهزیلش / وگر ملکت شود لاغر ز عزم اوست تسمینش (قاآنی: ۴۹۲).
-
جستوجو در متن
-
مهزل
لغتنامه دهخدا
مهزل . [ م ُ هََ زْ زِ ] (ع ص ) لاغرکننده ، مقابل مُسَمِّن . فربه کننده . ج ، مهزلات . (یادداشت مؤلف ) و رجوع به تهزیل شود.
-
لاغر
لغتنامه دهخدا
لاغر. [ غ َ ] (ص ) مقابل فربه . نزار. باریک . باریک اندام . اَعجف . بات ّ. ابضع. تاک ّ. خجیف . خاسف . خل ّ. رجیع. دانق . رزیح . زک ّ. ساهمة. (شتر...) سودالبطون . سغل ، شنون . شاس . ضئیل . ضعیف . ضمد. ضاوی . عجفاء. غث ّ. غثیث . مدخول . غرا. غراة. مهزو...