کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهریج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تهریج
لغتنامه دهخدا
تهریج . [ ت َ ] (ع مص ) نیک راندن شتر را چنانکه سرگشته گردد از سختی گرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بانگ بر سباع زدن . (تاج المصادر بیهقی ). بانگ برزدن و زجر کردن سباع را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) ...
-
واژههای همآوا
-
تحریج
لغتنامه دهخدا
تحریج . [ ت َ ] (ع مص ) تنگنا گرفتن بر کسی . (تاج المصادر بیهقی ). تنگ کردن و تنگ گرفتن بر کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تنگ فراگرفتن بر کسی . (آنندراج ). تضییق . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || سوگند غلیظ خوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (نا...
-
جستوجو در متن
-
بانگ
لغتنامه دهخدا
بانگ . (اِ) فریاد. آواز بلند. (برهان قاطع) (آنندراج ). صوت . آوا. صیحة. (ترجمان القرآن ). صراخ ، هیاهو. صیاح ، نعره . غو. (فرهنگ اسدی ). بان . (فرهنگ اسدی ). نداء. ضاًضاً. ضجه . قبع. صرخ . زمجره . صرخه . صفار. نشده . (منتهی الارب ). خروش . مجازاً در ...
-
راندن
لغتنامه دهخدا
راندن . [ دَ ] (مص ) دور کردن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی متعلق به کتابخانه ٔ مؤلف ). طرد کردن . دور داشتن از نزد خود. رد کردن . بدر کردن . بیرون کردن و خارج کردن . (ناظم الاطباء). اخراج کردن . دور کردن کسی را از جایی . (...