کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهذکر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تهذکر
لغتنامه دهخدا
تهذکر. [ ت َ هََ ک ُ ] (ع مص ) لرزیدن گوشت و استخوان در رفتار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تهدکر. (اقرب الموارد). || خرسند و شادان شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
تهدکر
لغتنامه دهخدا
تهدکر. [ ت َ هََ ک ُ ] (ع مص ) سیر نوشیدن شیر را چندانکه به خواب شود. || برجستن و شتاب رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : تهدکر علی الناس ؛ ای تنزی . (منتهی الارب ). || اختلاط بعض شیر با بعضی دیگر. (از اقرب المو...
-
متهذکر
لغتنامه دهخدا
متهذکر. [ م ُ ت َ هََ ک ِ ] (ع ص ) خرسند و شادان . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شاد و خرم و شادان . (ناظم الاطباء). || کسی که در رفتن ، گوشت و استخوانهای وی میلرزد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تهذک...
-
لرزیدن
لغتنامه دهخدا
لرزیدن . [ ل َ دَ ] (مص ) ارتعاد. (تاج المصادر). رعدة. ارتعاش . اهراع . ارتعاص . ارتعاس . تقرقف . مرتعد شدن . تخلج . مصد. تمجمج . شفشفة. رجرجة. (منتهی الارب ). رجف . رجیف . (تاج المصادر). رجفان . ارتجاج . رعس . رعش . ترعد. ارتعاج . رجد. ترجید. (منتهی...