کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهدیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تهدیم
/tahdim/
معنی
ویران ساختن بنا.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تهدیم
لغتنامه دهخدا
تهدیم . [ ت َ ] (ع مص ) مبالغه ٔ هدم . (زوزنی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (تاج المصادر بیهقی ). بسیار شکستن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). شکستن بنا و ویران کردن . (شدد للبالغة). (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع...
-
تهدیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tahdim ویران ساختن بنا.
-
واژههای مشابه
-
تهديم
دیکشنری عربی به فارسی
ويراني , خرابي , ويران سازي , انهدام , تخريب
-
جستوجو در متن
-
ویران سازی
دیکشنری فارسی به عربی
تهديم
-
تخریب
دیکشنری فارسی به عربی
تهديم , دمار
-
ویرانی
دیکشنری فارسی به عربی
تهديم , خراب , دمار
-
انهدام
دیکشنری فارسی به عربی
انقراض , تهديم , دمار
-
خرابی
دیکشنری فارسی به عربی
انحطاط , تهديم , حطام , خراب , دمار , فشل , نعمة من الله
-
شکستن
لغتنامه دهخدا
شکستن . [ ش ِ ک َ ت َ ] (مص ) چیزی را چندین پاره کردن و خرد کردن و ریزریز کردن . (ناظم الاطباء). خرد کردن . قطعه قطعه کردن . پاره پاره کردن . کسر. اشکستن . بشکستن . تفتیت . وطس . هدّ. فض ّ. وقم . اسم مصدر از آن شکنش است که مرخم آن شکن مستعمل است . (ی...