کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهدیدآمیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تهدیدآمیز
مترادف و متضاد
ترساننده، توامبا تهدید، رعبآمیز، رعبانگیز، مخوف
دیکشنری
darkly, ugly, dankly
-
جستوجوی دقیق
-
تهدیدآمیز
واژگان مترادف و متضاد
ترساننده، توامبا تهدید، رعبآمیز، رعبانگیز، مخوف
-
تهدیدآمیز
لغتنامه دهخدا
تهدیدآمیز. [ ت َ ] (ن مف مرکب ) آمیخته با ترس و تهدید. (ناظم الاطباء) : مرد چون تحیر و تهور او بدید و سخنهای تهدیدآمیز او بشنید با خود گفت . (سندبادنامه ص 108).- جواب تهدیدآمیز ؛ پاسخی که در آن تهدید باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به تهدیدو دیگر ترکیبهای...
-
جستوجو در متن
-
conscriptive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تهدیدآمیز
-
menaceful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تهدیدآمیز
-
شات و شوت
فرهنگ گنجواژه
صدای تهدیدآمیز.
-
strategic warning
اخطار راهبردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] اخطار پیش از شروع عمل تهدیدآمیز
-
جیکت در نیاد
لهجه و گویش تهرانی
حرف نزن(تهدیدآمیز)
-
خطونشان
واژگان مترادف و متضاد
تهدید، سخنان تهدیدآمیز، وعید ≠ وعده
-
رعبآمیز
واژگان مترادف و متضاد
ترسآور، ، ترسبار، تهدیدآمیز، هولآمیز، هولانگیز، ، وحشتآلود، وحشتبار
-
الماس نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از یونانی. فارسی] [قدیمی، مجاز] 'almāsnāme ۱. نامهای که مانند الماس برنده باشد.۲. نامۀ تند و تهدیدآمیز.
-
threat consequence
پیامد اِعمال تهدید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] برهمزدن امنیت براثر کنشی تهدیدآمیز، شامل افشای اطلاعات و تقلب و ایجاد اختلال و سوءاستفاده
-
تهدیدانه
لغتنامه دهخدا
تهدیدانه . [ ت َ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق ) تهدیدآمیز و بطور تهدید. (ناظم الاطباء). رجوع به تهدید و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
ترسناک
واژگان مترادف و متضاد
بیمناک، ترسآور، ترسآلود، تهدیدآمیز، خوفانگیز، خوفناک، دهشتناک، دهشتآور، دهشتانگیز، رعبآور، رعبانگیز، سهمگین، سهمناک، مخوف، موهش، مهیب، مهیل، وحشتناک، وحشتانگیز، وحشتبار، وهمناک، هولناک
-
اولتیماتوم
فرهنگ فارسی معین
( اُ تُ) [ فر. ] (اِ.) آخرین شرطی که از طرف یک دولت (به طور تهدیدآمیز) به دولت دیگر ابلاغ شود، و در صورت عدم قبول طرف مقابل ، قطع رابطة دو دولت و یا جنگ آغاز گردد، اتمام حجت ، زنهاره (فره ).