کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهتم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تهتم
لغتنامه دهخدا
تهتم . [ ت َ هََ ت ْ ت ُ ] (ع مص ) خردمُرد شدن دندان . (تاج المصادر بیهقی ). شکسته شدن دندان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تحتم
فرهنگ فارسی معین
(تَ حَ تُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - لازم گشتن . 2 - چیزی را بر خود واجب کردن . 3 - شادمانی کردن .
-
تحتم
لغتنامه دهخدا
تحتم . [ ت َ ت ِ ] (اِخ ) شهری است به یمن . لبید گوید:و هل یشتاق مثلک من دیاردوارس بین تحتم فالخلال .(از منجم العمران ).
-
تحتم
لغتنامه دهخدا
تحتم . [ ت َ ح َت ْ ت ُ ] (ع مص ) نیکویی خواستن برای کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آرزوی خیر ونکویی کردن برای کسی . (آنندراج ) (از قطر المحیط). || واجب کردن . (منتهی الارب ). چیزی را بر خود واجب کردن . (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط). || واجب ش...
-
تحطم
لغتنامه دهخدا
تحطم . [ ت َ ح َطْ طُ ] (ع مص ) شکسته شدن . (زوزنی ). شکسته گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || بسوختن از خشم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
-
تحتم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tahattom ۱. حتم شدن؛ واجب شدن؛ لازم گشتن.۲. چیزی را بر خود واجب کردن.۳. شادمانی و خوشرویی کردن.
-
جستوجو در متن
-
متهتم
لغتنامه دهخدا
متهتم . [ م ُ ت َ هََ ت ْ ت ِ ] (ع ص ) دندان شکسته . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). شکسته دندان . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تهتم شود.
-
خردمرد شدن
لغتنامه دهخدا
خردمرد شدن . [ خ ُ م ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ریزه ریزه شدن : تهتّم ؛ خردمرد شدن دندان . (تاج المصادر بیهقی ). انفتات ؛ خردمرد شدن . (زوزنی ). تکسیر؛ خردمرد شدن . (تاج المصادر بیهقی ).