کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تهام
لغتنامه دهخدا
تهام . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان لفمجان است که در بخش مرکزی شهرستان لاهیجان واقع است و 172 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
تهام
لغتنامه دهخدا
تهام . [ ت ِ ] (اِخ ) وادئی است به یمامة. (منتهی الارب ) (مراصد الاطلاع ) (از معجم البلدان ).
-
تهام
لغتنامه دهخدا
تهام .[ ت َ ] (ع ص ) رجل تهام ؛ منسوب به تهامة؛ یعنی از اهل مکه . ج ، تهامون . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
تهامون
لغتنامه دهخدا
تهامون . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تهام : و قوم تهامون ؛گروه منسوب به تهامة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
تهامی
لغتنامه دهخدا
تهامی . [ ت َ / ت ِ ] (ص نسبی ) منسوب است به تهامة. یقال : رجل تهامی و تهام و قوم تهامون ... . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). منسوب به تهامة. (از المنجد) (یادداشت بخط مرحوم دهخدا): رسول ابطحی و تهامی . رسول قرشی ، مکی ، مدنی ، ابطحی ، تهامی . (یاد...
-
ه
لغتنامه دهخدا
ه . [ هَِ/ ها ] (ع حرف ، ضمیر) در عربی بر حسب لهجه های مختلف گاهی این حرف به حروف دیگری تبدیل شود یا بدل از آنها آید.اَ: هَثَر، اَثَر. هراق ، اراق . هراقه ، اَراقَه ... هناره ، اناره . هیم اﷲ، ایم اﷲ. ث : لُهاة، لثاة. ج : ماه ، ماج .ح : گناه ، جُناح ...
-
ی
لغتنامه دهخدا
ی . (حرف ) نشانه ٔ حرف سی و دوم یعنی آخرین حرف از الفبای فارسی و حرف بیست و هشتم از الفبای عربی و حرف دهم از الفبای ابجدی است . در حساب جُمَّل آن را دَه گیرند. نام آن «یا»، «یاء»، «ی » و «یی » است و در خط به صورتهای زیر نوشته و با اصطلاحات «ی تنها» چ...