کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تهادن
لغتنامه دهخدا
تهادن . [ ت َ دُ ] (ع مص ) راست ایستادن . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). || درست و راست شدن کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تصالح قوم . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
متهادن
لغتنامه دهخدا
متهادن .[ م ُ ت َ دِ ] (ع ص ) راست ایستنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). || کار درست و راست . (آنندراج )(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). راست و نیک ترتیب داده شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تهادن شود.
-
درست شدن
لغتنامه دهخدا
درست شدن . [ دُ رُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) آماده شدن . مهیا شدن . ساخته شدن .- امثال : با این چیزها قبر آقا درست نمی شود . (امثال و حکم ).|| صحیح و سالم شدن . (یادداشت مرحوم دهخدا). استصحاح . (تاج المصادر بیهقی ). بهبود یافتن . تندرست گشتن . صحت یافتن :...