کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تنیس
/tenis/
معنی
ورزشی دونفره یا چهارنفره که با راکت و توپی کوچک در زمینی تقریباً به عرض ۸ متر و طول ۲۴ متر با پردهای توری در وسط آن انجام میشود. Δ این بازی نخستینبار در سال ۱۸۷۳ میلادی متداول شد.
〈 تنیس روی میز: (ورزش) ورزشی دونفره یا چهارنفره با توپ و راکت مخصوص روی میزی به ابعاد ۷۴/۲ × ۵۲/۱ متر که بهوسیلۀ توری به دو قسمت مساوی تقسیم شده است.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
lawn tennis
-
جستوجوی دقیق
-
تنیس
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ انگ . ] (اِ.) نوعی ورزش که دو یا چهار نفر به وسیلة راکت و توپ کوچک در محوطه ای با ابعاد مشخص که با یک پردة توری کوتاه به دو قسمت تقسیم شده است بازی می کنند. ؛ ~روی میز پینگ پنگ .
-
تنیس
لغتنامه دهخدا
تنیس . [ ت ِ ] (انگلیسی ، اِ) از بازیهایی که در سالن یا در هوای آزاد، بوسیله ٔ دویا چهار نفر در زمینی مسطح ، آسفالت شده یا چمن پوش و بشکل مستطیل انجام می گیرد. لفظ تنیس احتمالاً از طریق زبان فرانسوی از نام شهر قرون وسطایی تنیس در مصر سفلی گرفته شده ا...
-
تنیس
لغتنامه دهخدا
تنیس . [ ت ِن ْ نی ] (اِخ ) شهری است به جزیره ای از جزایر بحر روم قریب دمیاط، و ثیاب فاخره را بدان نسبت دهند. (منتهی الارب ) (آنندراج ).شهری است [ بمصر ] میان دریای تنیس بر جزیره ای و ایشان را کشت و برز نیست و از وی جامه ٔ صوف و کتان خیزد با قیمت بسی...
-
تنیس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: tennis] (ورزش) tenis ورزشی دونفره یا چهارنفره که با راکت و توپی کوچک در زمینی تقریباً به عرض ۸ متر و طول ۲۴ متر با پردهای توری در وسط آن انجام میشود. Δ این بازی نخستینبار در سال ۱۸۷۳ میلادی متداول شد.〈 تنیس روی میز: (ورز...
-
تنیس
دیکشنری فارسی به عربی
تنس
-
واژههای مشابه
-
tennist
تنیسباز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] بازیکن تنیس * واژۀ رایج در زبان فارسی "تنیسور" است.
-
squash tennis, tennis squash
تنیس کوبانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ورزشی مانند کوبان که در آن دو بازیکن با دستاکهای بزرگتر از دستاک کوبان به توپ ضربه میزنند
-
راکت تنیس
دیکشنری فارسی به عربی
مضرب
-
نوعی بازی تنیس باتوپ پردار
دیکشنری فارسی به عربی
ريشة
-
پشت دستی یا ضربه با پشت راکت(دربازی تنیس و غیره)
دیکشنری فارسی به عربی
ضربة اليد الخلفية
-
جستوجو در متن
-
پینگ پونگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: ping-pong] (ورزش) pingpong = تنیس 〈 تنیس روی میز
-
tennis shoe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کفش تنیس، تنیس، کفش کتانی
-
lawn tennis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنیس روی زمین، بازی تنیس روی چمن