کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنگ تنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تنگ تنگ
معنی
(تَ. تَ) (ق .) بار بار، بسیار زیاد.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تنگ تنگ
فرهنگ فارسی معین
(تَ. تَ) (ق .) بار بار، بسیار زیاد.
-
تنگ تنگ
لغتنامه دهخدا
تنگ تنگ . [ ت َ ت َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) عدل عدل . باربار. بقچه بقچه : دوصد جامه و زیور رنگ رنگ بسنجیده و ساخته تنگ تنگ . شمسی (یوسف و زلیخا).تنگ شکر حدیث ترا بندگی کندکاندر عبارت تو شکر هست تنگ تنگ . سوزنی .در پله ٔ ترازوی اعمال عمر ماطاعات دانه دان...
-
واژههای مشابه
-
close packing
تنگچینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] روش قرار دادن کرههای جامد همشکل بهنحویکه چیدمان آنها حداقل تخلخل بین کرهها را داشته باشد
-
ravine
تنگدره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیا، زمینشناسی] درۀ کوچک و باریک با دو بَر پرشیب
-
چِشْ تَنگ
لهجه و گویش گنابادی
chesh tang در گویش گنابادی یعنی خسیس ، گدا ، مال دوست ، ثروت اندوز
-
miotic
تنگکنندۀ مردمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] عامل یا مادهای که سبب انقباض مردمک میشود
-
close-packed structure
ساختار تنگچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نوعی ساختار بلوری که بستهترین چیدمان ممکن را دارد
-
close-packed crystal
بلور تنگچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] ساختاری بلوری متشکل از لایههای موازی که در هر لایۀ آن یک اتم با شش اتم همسان در تماس است متـ . ششگوش تنگچین closed-packed hexagonal
-
cubic close-packed crystal
بلور مکعبی تنگچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] آرایش خاصی از چهار لایۀ تنگچین که میتوان آن را به ساختار مکعبی مرکزوجهی تبدیل کرد
-
tight-binding approximation
تقریب تنگبست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] روشی تقریبی برای محاسبۀ ساختار نواری الکترونها در جسم جامد
-
closed-packed hexagonal
ششگوش تنگچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] ← بلور تنگچین
-
تَنگ انداختن ،خِفت انداختن
لهجه و گویش تهرانی
جفت زدن
-
تنگِ غروب(ی)
لهجه و گویش تهرانی
نزدیک غروب، لنگ غروب
-
تَنگ و تُرُش
فرهنگ گنجواژه
ناموزون.