کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنگنا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تنگنا
/tangnā/
معنی
۱. [مجاز] سختی.
۲. [مجاز] فشار: ◻︎ خون خوری در چارمیخ تنگنا / در میان حبس و انجاس و عنا (مولوی: ۳۳۹).
۳. [قدیمی] راه تنگ.
۴. [قدیمی] تنگی: ◻︎ در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب / یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود (حافظ: ۴۵۸).
۵. [قدیمی] جای تنگ.
۶. [قدیمی] کوچۀ تنگ.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. جای تنگ
۲. قبر، لحد، گور
۳. گرفتاری، محظور، مضیقه
۴. بنبست، تنگراه ≠ فراخنا
۵. تضییق، تنگی، ضیق، محدودیت ≠ مخمصه
۶. سختی، فشار
دیکشنری
bottleneck, corners, dilemma, double bind, hardship, jam, limit, pinch, predicament, pressure, restriction, strait, straitjacket, stranglehold
-
جستوجوی دقیق
-
تنگنا
واژگان مترادف و متضاد
۱. جای تنگ ۲. قبر، لحد، گور ۳. گرفتاری، محظور، مضیقه ۴. بنبست، تنگراه ≠ فراخنا ۵. تضییق، تنگی، ضیق، محدودیت ≠ مخمصه ۶. سختی، فشار
-
تنگنا
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (اِمر.) 1 - تنگی ، ضیق . 2 - جای تنگ .
-
تنگنا
لغتنامه دهخدا
تنگنا. [ ت َ ] (اِ مرکب ) تنگنای . تنگی . (برهان ). ضیق و تنگی . (ناظم الاطباء)(فرهنگ فارسی معین ). تنگی هر چیزی . (شرفنامه ٔ منیری ). از: تنگ + نا (پسوند، همچون فراخنا و درازنا). (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). || جای تنگ . (برهان ) (ناظم الاطباء). تنگج...
-
تنگنا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تنگنای› tangnā ۱. [مجاز] سختی.۲. [مجاز] فشار: ◻︎ خون خوری در چارمیخ تنگنا / در میان حبس و انجاس و عنا (مولوی: ۳۳۹).۳. [قدیمی] راه تنگ.۴. [قدیمی] تنگی: ◻︎ در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب / یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود (حافظ: ۴۵۸).۵. [قدیمی] جای ت...
-
تنگنا
دیکشنری فارسی به عربی
عنق الزجاجة , فک , قرصة , مازق , مضيق
-
واژههای مشابه
-
در تنگنا
دیکشنری فارسی به عربی
مضيق
-
در تنگنا قرار دادن
دیکشنری فارسی به عربی
سندويتش ، إرْباک
-
در تنگنا قرار داد
دیکشنری فارسی به عربی
أحرَجَ
-
جستوجو در متن
-
اختناق
فرهنگ واژههای سره
تنگنا، خفگی، فشار، تنگنا
-
در محذور
فرهنگ واژههای سره
در تنگنا
-
محذوریت
فرهنگ واژههای سره
تنگنا
-
مضیقه
فرهنگ واژههای سره
تنگنا
-
umbratic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنگنا